چاپ نخست رمان "فصل درو کردن خرمن" نوشته محمدرضا بایرامی را انتشارات سوره مهر منتشر کرد. 
   
به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از واحد خبر حوزه هنری، به گفته بایرامی وقایع این داستان در دوران انقلاب می‌گذرد و داستان سربازی اهل روستا را روایت می‌کند که به دلایلی فراری شده و به روستا گریخته است. در این میان برای دستگیری مرتبا دژبان فرستاده می‌شود و در نهایت جوان برای نجات جان دیگران از روستا به شهر باز می‌گردد.

بایرامی پیش از این از تلاش روی نثر و فضاسازی «فصل درو کردن خرمن» که در سال 1376 تحریر شده است، خبر داده بود. محمدرضا بایرامی نویسنده‌ای است که قصه‌نویسی در عرصه‌های مختلف را تجربه کرده اما بیشتر برای نوجوانان قصه نوشته است.

داستان «کوه مرا صدا کرد» از مجموعه قصه‌های سبلان این نویسنده به زبان‌های آلمانی و انگلیسی ترجمه شده و جایزه کتاب سال سوییس را نیز برای وی به ارمغان آورده است. «فصل درو کردن خرمن» در 199 صفحه با قیمت 2 هزار و 900 تومان توسط سوره مهر منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...