• 27 فروردین 1402

    نگاهی-به-نفت-خام-و-سراب-آبادانی-شبنم-کهنچی

    یازده اثر ایرانی را که بین 1320 تا 1390 نوشته شده را با محوریت نفت مورد بررسی قرار می‌دهد... افت و خیز جامعه ایرانی را از زمان مشروطه مرور می‌کند... چگونه نویسندگان ایرانی پس از کودتای سال 32 خود را متعهد دیدند که مساله نفت را که موضوع اصلی سیاست ایران بود، بازنمایی کنند... گوسفندان تا زمانی که علف برای چریدن و نشخوار داشته باشند، راضی و خشنودند... شخصیت‌های زن این مجموعه در حاشیه هستند: آنها یا تن‌فروش‌اند، یا پرستار یا تصویر بی‌جانی بر یک پوستر... فرآیند نفوذ مدرنیته نفتی و قدرت جادویی نفت در ...

Loading
نیما یوشیج را ریشخند می‌کردند و از هدایت پرهیز می‌دادند... وقتی هدایت خودش را کشت من دوازده سالم بود... با همه‌ی بازیگوشی و گریزش از جنت‌مکان شدن، دریچه‌های بسیاری را بر ما گشود... اجرای دو اقتباس صحنه‌ای «معلم» و «مرده‌خورها» سرآغاز نمایش نوین ایران شد... از آغازگران کار در فرهنگ عامه است... طنز و هجو سیاسی و حتی ادعانامه‌ی سیاسی اجتماعی نوشته است... در ترجمه ادبیات پهلوی تلاش کرده ...
بوف کور را منحط می‌خواند و سنگ صبور را تلاشی رقت‌آور برای اثبات وجود خویش از جانب نویسنده‌ای که حس جهت‌یابی را از دست داده... پیداست مترجم از آن انگلیسی‌دان‌های «اداره‌جاتی» است که با تحولات زبان داستان و رمان فارسی در چند دهه اخیر آشنایی ندارد، و رمانی را مثل یک نامه اداری یا سند تجارتی، درست اما بدون کیفیت‌های دراماتیک و شگردهای ادبی ترجمه کرده است... البته 6 مورد از نقدهای او را هم پذیرفت ...
ماجرا بر می‌گردد به سال 80 هجری خورشیدی که هنوز کتابخانه‌ی ملی در محل قدیمش سکنا داشت... به‌ناچار عین زمانه‌ی جنگ که از سپاه خودی دو تانک جنگی برای زدن دکل دیده‌بانی دشمن به سرقت ببردیم ( البته با اجازه‌ی فرهنگستان ادب) اندوهناک به قرائت‌خانه برگشتم... دورترین میز را انتخاب و عملیات سرقت را با دقت و جسارت تمام آغازیدم (البته با اجازه‌ی فرهنگستان ادب). ...
فیلم با صحنه‌های از فیلم‌های اکسپرسیونیستی آلمان شروع می‌شود. و البته سایه‌ای هم به عنوان روح صادق هدایت دیده می‌شود. بارانی به تن پوشیده و کلاه لگنی به سر گذاشته است. با یک عینک سیاه بزرگ که در صورتش خودنمایی می‌کند... سایه‌ی زنی به اسم "ترز" که هدایت عاشق او می‌شود و چون به او نمی‌رسد خود کشی می‌کند... جریان نقد ایرانی در دهه‌های اخیر گرفتار مجادله شده است. ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...