مرد دیروز، مرد امروز | آرمان ملی


کتاب «وقایع‌نگاری یک لات چاقوکش» داستان نیست، اما روایت داستانی دارد روایتی که با تاریخ پیوند دارد و از وقایعی که در این سرزمین اتفاق افتاد حکایتی می‌کند که تازه است ما را به کوچه و تودرتویی زندگی آدم‌هایی بود که در کف جامعه زندگی می‌کنند و معمولا در ناهنجارهاست که دیده می‌شوند و در همان شرایط هم دست خودمان باشد دوست نداریم ببینیمشان و ترجیح می‌دهیم تا نادیده بگیریمشان و فکر کنیم نیستند.

وقایع‌نگاری یک لات چاقوکش حسن هدایت

«وقایع‌نگاری یک لات چاقوکش» داستان یکی از لات‌های قدیم تهران به نام «هاشم آبسرداری» است که حسن هدایت، طی نشست و برخاست‌های متعددی که با او داشته، توانسته داستان زندگی او را در سال‌های 1324 تا 1339 به رشته تحریر درآورد؛ اثری که برپایه مستندات تاریخی شکل گرفته و از دو جهت دارای ارزش است؛ یکی ارزش تاریخ شفاهی و دیگری اثری در حوزه تاریخ‌نگاری و ارزش کار زمانی دو چندان جلوه‌گر می‌شود که کسی که آن را به سرانجام رسانده متخصص این حوزه نیست و به‌قول خودش اوایل امر کار برایش حکم تفریح را داشته اما هرچه جلوتر رفته مقهور تاریخ آن و اهمیت و روابط ریشه‌دار این آدم‌ها شده است و به دستاوردی رسیده که او توانسته برپایه آن بگوید که تقریبا هیچ تحول اجتماعی وجود نداشته که این دست آدم‌ها در آن نقش نداشته باشند و این گروه آلت دست کسانی بوده‌اند که در بازی‌های سیاسی کشور نقش داشته‌اند.

بازخوانی تاریخ، بازخوانی تاریخ خشنی که با تاریخ مکتوب‌شده پیشین تفاوت اساسی دارد و انباشته از ناگفته‌ها و پلیدی و ریاکاری است تاریخی که روایت شده از نظرگاه آدم‌هایی است که درعین‌حال که پست‌ترین طبقه اجتماعی محسوب می‌شوند موثرترین طبقه نیز در تاریخ معاصر محسوب می‌شوند. می‌توان «هزاردستان» علی حاتمی را به‌ یاد آورد و شعبان جعفری (بی‌مخ) را به‌عنوان نمونه نام‌آشنای آن.

تصویری که راوی از خود ارائه می‌دهد در عین بی‌آلایشی است و حاکی از نگاهی است که او بی‌پیرایه به خود دارد: «همیشه سرم به زندگی خودم بوده. از زمان بچگی تا الآن که پایم لب گور است و همین روزهاست که گور را بدهم و قبض را بگیرم. البته زندگی که چه عرض کنم، بهتر است بگویم علافی و وقت‌گذرانی.» او روایت زندگی خود را از کمرکش قضایا شروع می‌کند برای او که روز می‌آمد پی شب، حفظ تاریخ اهمیتی نداشته و همه‌چیز «کشکی» بوده و این زندگی بی‌قیمت. او بااین‌حال حرف‌هایش را از سال بیست‌وچهار شروع می‌کند، از سال‌های جنگ و ناامنی از کافه رضا سر کوشک.

حکایت عاشق‌شدن او جزو لحظات خوب راوی است: «من زن آدم لات و چاقوکش نمی‌شم. همین لات‌هایی که دوروبرم هستن واسه هفت پشت من کافیه.» و راوی که از هیچ مردی نخورده، این‌دفعه به زعم خود سنگ روی یخ می‌شود و انگاری شصت‌تا قمه و چاقوی ضامن‌دار در قلبش فرومی‌رود و مستی عشق با چاقو باطعم پول گنده از سر او می‌پرد و او به دل تاریخ و تاریخ‌سازی می‌رود؛ او و هم‌داستان‌هایش باید دخل محمد مسعود روزنامه‌نگار را بیاورند. او در پی کاری می‌رود که برایش کله‌پاکردن آدمی که نه محافظ دارد و نه اهل جنگ و دعواست و با یک مشت به صورتش یا یک نیش چاقو به تنش مثل میت دراز، کاری مثل آب‌خوردن است.

تاریخ را آدم‌هایی می‌سازند که گاه کله‌شق و راحت‌بین هستند؛ آدم‌هایی که نه چیزی برای باختن دارند و نه بردی فکرشده در سر دارند و گاه با هدف کوتاهی می‌خواهند مستی شکست را نظیر شکست روحی خود از سر به در کنند: «خیلی دلم می‌خواست بدانم محمد مسعود چه زرت‌وپرت‌هایی که کرده که می‌خواهند دخلش را بیاورند. آن‌هم در دادگاه و با سیاه‌بازی و دعوای زرگری. چون کم پیش می‌آمد که این همه چاقوکش برای کشتن یک نفر بسیج شوند.»

زبان راوی، زبانی عامه است که با توجه به وقایع‌نگاری‌بودن اثر، اگر چنین نبود اثر الکن می‌شد. اثر را آدمی روایت می‌کند که مال کوچه است، ادبیاتش برگرفته از کوچه است و این چیزی است که در خواندنی‌شدن اثر نشسته و به دل مخاطب می‌نشیند و حرف‌هایی از فرهنگ شفاهی را بازگو می‌کند وقتی او می‌گوید به مرده که رو بدهی خرابی می‌کند به کفنش، مخاطب با همین زبان است که کُنه مطلب را درک می‌کند و با قهرمان داستان همراه می‌شود و پای کلامش می‌نشیند؛ وقتی او می‌گوید که روز سی تیر بزرگ‌ترین تظاهرات و درگیری عمرم را دیدم، او به خاطر صداقتی که از او دیده می‌پذیرد و می‌پذیرد که وقتی آدمی از کوچه و بازار با آن همه بدسابقگی این حرف را می‌زند حتما واقعه مهمی بوده: «آقا و یک عده از هم‌دندان‌هایش ترجیح دادند چند روزی طرف هیچ‌کس را نگیرند. بنابراین آقا به همه دستور داد که طرفدار کسی نباشیم.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...