«نقشه‌هایی برای گم شدن ـ جستار‌هایی از ربکا سولنیت»  [A field guide to getting lost - Rebecca Solnit] با ترجمه نیما م. اشرفی توسط انتشارات اطراف روانه بازار کتاب شده است.

نقشه‌هایی برای گم شدن ـ جستار‌هایی از ربکا سولنیت  [A field guide to getting lost - Rebecca Solnit]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ این جستارها نقشه‌هایی هستند برای گم‌شدن و گشت‌وگذار در سکوت خرابه‌های شهری،‌ بیمارستان‌های متروک، موسیقی‌های سوا شده برای جاده‌های دور، شهربازی‌های رهاشده، خلوت‌ وسوسه‌انگیز صحراها، خاطرات گنگ خانه‌ کودکی، خواب‌های مکرر راز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آلود، شخصیت‌های بی‌نام ترانه‌های کانتری و بلوز، سرگیجه‌های هیچکاکی، آبی جادوییِ ایو کِلن و معمای زبان طبیعت.

ربکا سولنیت را می‌توان کوچ‌نشینی در سرزمین اندیشه نامید که بساطش را از صحراها و کوهستان‌ها و جنگل‌ها تا سرزمین‌های هنر و سیاست و تاریخ فرهنگی بر دوش کشیده و عشق به رفتن در واژه‌واژه‌ی نوشته‌هایش موج می‌زند.

در معرفی کتاب آمده است: «جستارهای سولنیت سفرهایی پرفرازونشیب در سرزمین‌های دور و نزدیکِ درون و بیرون‌اند؛ تأملاتی ژرف بر لحظه‌ها و ماجراهای معناخیز زندگی برای گفتن و شنیدن قصه‌هایی درباره‌ی تردید، باور، فقدان، خاطره، طلب و مکان؛ قصه‌هایی برای گم‌شدن، گم کردن و یافتن خود؛ برای کشف خود و هستی با گذر از جهان.

سولنیت در این جستارها موضوع‌های متعددی را دستمایه‌ پرداختن به مضمون‌هایی همچون فقدان، گم شدن، گم بودن و گم کردن قرار می‌دهد، ‌رنگ آبی و معانیِ ضمنی‌اش، نقاشی‌های دوره‌ رنسانس، فیلم‌هایی مانند سرگیجه‌ی هیچکاک، مرام نویسنده‌ها و افکار فیلسوف‌هایی همچون افلاطون و بنیامین، متن ترانه‌های کانتری و بلوز، جغرافیا، عشق و روابط انسانی، قصه‌ مهاجرت اجدادش به آمریکا، دوستانِ ازدست‌رفته، عشق‌های ناکام، خانه‌ دوران کودکی‌اش که در چهارده‌سالگی از آن بیرون آمد؛ اما تا همین چند وقت پیش در رؤیاهایش هنوز در آن خانه محبوس بود، برهوت و صحراهای بی‌رحم و خشن، حیواناتِ در خطر انقراض، ساختمان‌های مخروب و متروک، سرگذشت خانوادگی، سفر اگزیستانسیالیستی کابسا دِواکای اسپانیایی که در طبیعت گم شد تا خودِ تازه‌اش را پیدا کند و خیلی آدم‌ها و مکان‌های دیگر.

سرعت پیشروی جستارهای سولنیت مثل راه رفتن است، با همان سرعتِ فکر کردن حین قدم زدن، انگار نویسنده تمام این‌ها را با پرسه زدن در افکار و خاطرات و ایده‌ها و آرمان‌هایش نوشته باشد و همزمان شبکه‌ای از واژه‌ها و ایماژها و استعاره‌ها را ترتیب داده باشد تا در نوشته‌هایش گم شوی. سولنیت پرسه‌زن قهاری است و به‌رغم وجود گریزهای بی‌امان و البته استادانه‌ای که در جستارهایش می‌بینی، مسیرهایی مشخص و روابطی تثبیت‌شده با مکان‌ها و آدم‌ها و خاطراتش دارد و نوشته‌هایش در خدمت یک ایده‌ واحد پیش می‌روند.

همان‌طور که از عنوان کتاب بر می‌آید، سولنیت نه به دنبال جواب است و نه مقصد خاصی؛ نقشه‌هایی که به دستت می‌دهد نه برای پیدا کردن مسیر، که در واقع نگاهی نو به جهان پیرامونت است تا بتوانی با آن در عدم قطعیت زندگی کنی و رنگ آبی دوردست را بپذیری، بدون آن‌که بخواهی سعی کنی مرز افق‌های دوردست و ناشناخته را تشخیص و از هم تمیز بدهی.

جستارهای سولنیت به ما نشان می‌دهند که در ناخودآگاه انسان رنگ آبی با مفهوم دوردست‌ها گره خورده است، همان ‌دوردست‌هایی که وقتی نزدیک می‌شوند از هم می‌پاشند. سولنیت با اشاره به زندگی و آثار ایو کِلَن به ما می‌گوید نتیجه‌ «خیز به‌سوی خلأ» لزوماً سقوط آزاد نیست، بلکه شاید اولین قدم برای لمس آسمان‌ها باشد. او با گریز به زندگی شخصی و خاطرات کودکی‌اش و با نگاه به گذشته نشان می‌دهد که تفسیر رویدادهای زندگی لزوماً یگانه نیست، شاید چندین قصه پسِ هر ماجرایی وجود داشته باشد، قصه‌هایی که تفسیرشان شاید با گذر زمان و ته‌نشین شدن رویدادها در روان‌مان قوام پیدا کنند.

نشر اطراف این کتاب را در 216 صفحه به قیمت 39 هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...