ثمین نبی‌پور در گفت‌وگو با ایبنا درباره کتاب «باغبان شب» که با ترجمه او اثر شایسته تقدیر در بخش کودک و نوجوان جایزه کتاب سال شده است، گفت: داستان کتاب درباره‌ خواهر و برادری ایرلندی(مالی و کیپ) است که از شهر و کاشانه‌شان به دلایلی آواره شده‌اند و به دنبال جایی برای زندگی می‌گردند تا اینکه از گوشه‌ای اسرارآمیز درانگلیس سر درمی‌آورند. بچه‌ها برای جای خواب و یک لقمه نان حاضرند سخت کار کنند، اما مقصدشان جایی است که حتی خودِ مردم محلی از آن دوری می‌کنند.
 
نبی‌پور درباره فضای داستانی و نثر کتاب «باغبان شب» نیز گفت: یک ویژگی جالب این رمان، ابا نداشتن از توصیف شرایط دشوار زندگی و انتخاب‌هایی است که گهگاه این شرایط به انسان‌ها تحمیل می‌کنند: مثلاً مالی می‌داند این خانه امن نیست، اما چون جای دیگری برای رفتن ندارد و برادرش هم ضعیف و علیل است، انتخاب می‌کند که همان‌جا بمانند. یا آقای ویندزور که در کودکی پدر و مادرش را همین درخت به قتل رسانده، می‌داند که چاره‌ای نیست جز بازگشت به خانه برای گذران زندگی از طریق پولی که همان درخت برایش فراهم می‌کند. این‌ها چیزهایی است که کمتر در کتاب‌های کودک دیده می‌شود.
 
به گفته این مترجم، داستان «باغبان شب» از داستان باغ مخفی نوشته‌ فرانسیس هاجسون برنت الهام گرفته شده است- البته فقط از نظر ایده‌- و ماجرای فرار خانواده‎‌ها از ایرلند در زمان قحطی بزرگ این کشور، بر اساس ماجرای واقعی این رخداد است. همچنین، سفر دریایی آن‌ها و غرق‌شدن کشتی نیز داستانی واقعی است. البته با این تغییر که کشتی‌هایی از این دست، بیشتر به مقصد آمریکا حرکت می‌کردند و بیشترشان هم در راه یا غرق می‌شدند یا ملوان‌ها کشتی را همراه با پناهجویان به حال خود رها می‌کردند. این کشتی‌ها به تابوت‌های دریایی در تاریخ معروف شده‌اند و گفته می‌شود از هر پنج مسافر آن‌ها، فقط یک نفر جان سالم به در می‌برده است.
 
وی با اشاره به اینکه بسیاری از بحث‌ها پیرامون واقعی یا تخیلی بودن ارواح از دوره‌ قرن نوزدهم شروع شده است، گفت: به نظر می‌رسد در داستان «باغبان شب» شخصیت دکتر کرواچ از پزشکان و دانشمندان آن دوره الهام گرفته شده است. البته خیلی از نویسنده‌های بزرگ آن دوره، مثل سر آرتور کانن دویل و هنری جیمز، افرادی بودند به نام گوست‌هانتر که قصدشان اثبات وجود ارواح در جهان انسان‌ها بوده است و طبق گفته نویسنده در پایان کتاب، مطالعه کتاب‌های این نویسندگان، در او انگیزه نوشتن قصه‌ای‌ پر از ارواح را ایجاد کرده است.

 

«باغبان شب» نوشته جاناتان آکسیر و ترجمه ثمین نبی‌پور


کتاب برگزیده وب‌سایت آمازون در سال 2014
نبی‌پور، درباره نویسنده کتاب «باغبان شب» نیز توضیح داد: جاناتان آکسیر نویسنده‌ کانادایی است که نویسندگی را با اثری به نام پیر نیمبل آغاز کرده است او مدرس داستان‌نویسی خلاق و ادبیات کودک است و به گفته خودش برای بچه‌های عجیب و غریب داستان‌های عجیب و غریب می‌نویسد. اغلب کتاب‌های آکسیر در فهرست پرفروش‌های آمازون و روزنامه‌ نیویورک تایمز قرار دارد.
 
وی افزود: کتاب «باغبان شب» نیز از جمله آثار جاناتان آکسیر است که توانسته جوایز مختلفی از جمله کتاب برگزیده‌ کتابخانه‌های آمریکا در سال 2015، جایزه‌ کتاب سال نوجوان در سال 2014 از سوی انجمن ادبی کتابخانه‌های کانادا و کتاب برگزیده وب‌سایت آمازون (۲۰۱۴) را به خود اختصاص دهد.
 
وی همچنین به آثار در دست ترجمه‌اش اشاره کرد و گفت: جدیدترین اثر جاناتان آکسیر را در دست ترجمه دارم که سپتامبر 2018 در بازار عرضه خواهد شد. این کتاب روایت داستانی است که ترکیبی از تاریخ عصر ویکتوریایی و داستان‌های معروفی مثل The Sleepy Hollow است.

انتشارات افق کتاب «باغبان شب» نوشته جاناتان آکسیر و ترجمه ثمین نبی‌پور را در قالب 408 صفحه با شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 28 هزار تومان منتشر کرده است.

صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...