مراسم رونمایی از کتاب «دا»، خاطرات سیده زهرا حسینی، به اهتمام سیده اعظم حسینی عصر روز گذشته (دوشنبه، ششم آبان‌ماه) در تالار مهر حوزه‌ی هنری برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم ابتدا فیلمی به نمایش درآمد، که در آن، حبیب احمدزاده، محمد صالح‌علاء، رخشان بنی‌اعتماد، سیده زهرا حسینی و سیده اعظم‌ حسینی به بیان نکاتی درباره‌ی کتاب «دا» پرداختند.

در ادامه، خاموشی - رییس سازمان تبلیغات اسلامی -، بنیانیان - رییس حوزه‌ی هنری - و مرتضی سرهنگی - مسؤول دفتر ادبیات مقاومت - از سیده زهراحسینی و سیده اعظم حسینی تقدیر شد.

در این مراسم محمد صالح‌علاء در سخنانی گفت: با کتاب ارتباط عجیبی پیدا کردم، که بخشی از آن‌را نمی‌شود گفت و این‌ را که باید آن ‌را خواند، همه‌جا گفته‌ام.

در ادامه، مرتضی سرهنگی اظهار داشت: راوی از معرفت و توانایی‌اش به ما انتقال می‌دهد. کتاب «دا» نمونه‌ای روشن از معنا‌دادن به رنج انبوهی است که راوی آن‌را تحمل کرده و آن‌چه در این اثر رخ داده، خارج از توان بشری است؛ چه رسد به توان یک دختر 17ساله که راوی ماست. ما در «دا» از ظاهر به باطن می‌رسیم و لذت توأم با تفکر به سراغ‌مان می‌آید. امیدوار بودن به آینده را در کتاب می‌بینیم. با خواندن این کتاب، حداقل چند تومان از قیمت تمام‌شده‌ی جنگ به‌دست ما می‌آید؛ چون قیمت تمام‌شده‌ی جنگ بر ما معلوم نیست.

همچنین سیده زهرا حسینی - راوی کتاب «دا» - گفت: جنگ که تمام شد، گفتیم خیال‌مان راحت ‌شده و می‌رویم پی زندگی‌مان؛ اما دیدیم ارزش‌ها دارند رنگ می‌بازند و ضدارزش‌ها پیدا می‌شوند. وقتی کار به این‌جا کشید، دیدم اگر من حالا سکوت کنم، خیانت کرده‌ام به آن هشت سال دفاع مقدس، که در آن، بهترین جوانان را از دست دادیم. تصمیم گرفتم برای دفاع از آن دفاع، خاطراتم را بگویم و برایم مهم بود که این خاطرات را به جایی بسپرم که به اصل ولایت معتقد باشند و آن‌چه را من می‌گویم، بنویسند؛ نه آن‌چه را خودشان می‌خواستند.

مینو‌ فرشچی هم در این مراسم در سخنانی گفت: تشکر می‌کنم از کسانی که این خاطرات را تدوین کردند و اگر این کتاب را نمی‌خواندم، فکر می‌کنم بخش مهمی از جنگ را اصلا حس نکرده بودم. کتاب عین فیلم بود و برای من که در آن روزها 700‌ فیلم‌نامه را در جشنواره داوری می‌کردم، دلم می‌خواست همه‌ی آن‌ها را بسوزانم و این را بخوانم. من با این کتاب به نوعی هم‌ذات ‌پنداری کردم. «دا» یعنی وطن، ایثار و از خودگذشتگی.

فرشچی در ادامه پیام‌هایی را از سوی رؤیا تیموریان - بازیگر - و تهمینه میلانی - کارگردان - که درباره‌ی کتاب «دا» نوشته بودند، خواند.

تیموریان در پیامش آورده بود: رنج‌ شمای راوی فراتر از رنج آدمی بود. امروز جهان شما فراتر و بزرگ‌تر از جهان ماست. نهیب و هشدار را از خود دا شنیدم.

در پیام تهمینه میلانی هم آمده بود: کنجکاوی‌ام از دانستن نادانسته‌های جنگ بود که کتاب را خواندم و آرمان‌گرایی بخشی از یک نسل را نشان داد. پیشنهاد می‌کنم کتاب توسط نسل جوان که فاصله‌ی بعیدی با آرمان‌گرایی پیدا کرده است، مورد مطالعه قرار گیرد.

همچنین کوروش سلیمانی - بازیگر - گفت: فکر می‌کردم آن روزها از یاد رفته است؛ اما با خواندن این کتاب دانستم که نه. سعی می‌کنم مبلغی باشم برای این کتاب شریف و بزرگ. این توانایی مثال‌زدنی راوی 17ساله که اگر به یک فیلم تبدیل شود، نشان می‌دهد زنان و دختران ایرانی چه بزرگی‌ای دارند.

در ادامه، سیده اعظم حسینی - مصاحبه‌گر کتاب - عنوان کرد: اگر کاری درمی‌آید، حاصل زحمات همه‌ است و کتاب ارزشمند «دا» که تقریبا هفت سال از زمان ما را برد، به یک‌باره همه‌ی مطالبش گفته نشد و طول کشید و باید مراعات حال راوی را می‌کردیم.

در پایان این مراسم از سرکار خانم «دا» - مادر سیده زهرا حسینی - تقدیر شد.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...