التجلیات الاءلهیة. کتابی عرفانی به عربی درباره توحید و تجلیات آن از محیی الدین ابن عربی. وی این کتاب را در اوایل اقامت در مشرق اسلامی و پیش از عزیمت به دمشق و به خواهش صدرالدین قونیوی نوشته است.

تاریخ دقیق تألیف آن معلوم نیست چون در یکی از نسخه‌های آن تاریخ‌های چند "سماع" ذکر شده احتمالا پیش از 606 تألیف شده است. ابن عربی در فهرستی که در 627 از مصنفات خود تهیه کرده و نیز در اجازه نامه‌اش به الملک المظفر در 632 راجع به نقل نوشته‌هایش از این کتاب نام برده است. به نظر ابن عربی به توحید ــ چنانکه شایسته است ــ پرداخته نشده و مباحث آن به دقت تحلیل نشده است. به نظر او مشایخ صوفیه به حسب فکر و اراده و حس و ذوق خود به ساحت توحید مخلصانه قدم نهاده‌اند، اما توفیق صعود به مراتب متعالی آن را نیافته‌اند از این رو وی در التجلیات در قالب سفری انفسی به صورت شخصی غریب از زمان و مکان ظاهر شده که همراهش امانتی است که برای قدما و معاصران او مجهول بوده است.

او در تجلیات گوناگون این سفر از مشایخ متقدم صوفیه درباره توحید و مظاهر گوناگون آن پرسش کرده و خود پاسخ داده است. مثلا با جنید درباره غیب و شهود حق و تجلی توحید ربوبی سخن گفته و با حلاج درباره تجلی العلة و با ذوالنون درباره تشبیه و تنزیه و با ابن عطا درباره تجلیات معرفت گفتگو کرده است. برخی مشایخ صوفیه از جمله جنید و ابوسعید خراز از پاسخ به پرسش‌های ابن عربی و ادامه گفتگو با او اظهار ناتوانی کرده‌اند. به نظر ابن عربی آمیختگی دو نور ایمان و اسلام در انسان موجب وصول به مقام کشف و معاینه و مطالعه خواهد شد. او می‌گوید شرط آگاه شدن انسان از غیب طهارت نفس و پیراستگی از کدورات بشری است. ابن عربی در این کتاب به مخاطب توصیه کرده است که از لذاتی که موجب حجاب می‌شود بپرهیزد و به علم ــ که نزد وی شریف‌ترین مقام است و موجب عبودیت انسان می‌شود ــ متحقق شود. او توحید را دارای سه مرتبه می‌داند: توحید علم که توحید دلیل یا توحید عامه است. توحید حال که در آن حق وصف عارف می‌شود بار دیگر توحید علم که توحید مشاهده است و این مرتبه شهود اشیا از حیث وحدانیت است.

"التجلیات الالهیه" را به دلیل شیوه خاص آن در ادای معانی و تصور افکار در میان آثار ابن عربی بی مانند دانسته‌اند و گفته‌اند که از نظر ادبی می‌توان آن را با "رسالة الغفران" ابوالعلاء معری مقایسه کرد. در این کتاب مبحث تجلیات به طور پراکنده و موجز مطرح شده اما مباحث توحید، تحلیلی و تفصیلی است. ابن عربی در دیگر آثار خود نیز بحث توحید را مطرح کرده اما در این کتاب به صورتی بدیع به آن پرداخته است. ابن تیمیه این کتاب را "التخیلات الشیطانیة" نامیده است. ماسینیون نیز در تحلیل انتقادی از آن گفته است که عقیده توحید در این کتاب بر پایه تمایز قایل نشدن میان وحدت عددی و وحدت ذاتی است.

پنج تعلیقه و شرح بر "التجلیات الالهیـة" نوشته شده که به ترتیب اهمیت عبارتند از: 1) تعلیقات ابن سودکین . به گزارش ابن سودکین در 610 یکی از عالمان حلب از این کتاب انتقاد کرد. ابن عربی در آن هنگام در حلب نبود اما پس از بازگشت وی ابن سودکین ماجرا را برای او نقل کرد و ابن عربی در توضیح و تبیین متن کتاب مطالبی گفت و او آنها را نوشت از این رو تعلیقات ابن سودکین متمم کتاب به شمار می‌آید. تعلیقات ابن سودکین را به اشتباه به صدرالدین قونیوی نسبت داده‌اند. 2) "کشف الغایات فی شرح مااکتنفت علیه التجلیات" که در متن دست‌نوشت آن به هویت مؤلف و زمان و مکان تألیف و غرض مؤلف از تألیف آن اشاره نشده است. بروکلمان نوشته‌ای با عنوان "کشف الغایات شرح کتاب التجلیات" از تألیفات عبدالکریم گیلانی معرفی کرده که نسخه خطی آن در کتابخانه رضا در رامپور هند موجود است، اما معلوم نیست که این کتاب شرح التجلیات الالهیـة ابن عربی باشد. 3) "فصوص الیاقوت فی اسرار اللاهوت" تألیف ابراهیم بن حیدر صفوی در شرح قسمت‌هایی از التجلیات الالهیـة و فصوص الحکم. 4) شرح بخشی از التجلیات که مؤلف آن نیز ناشناخته است. 5) تعلیقات و حواشی عثمان یحیی.

التجلیات الالهیـة نخستین بار در 1367 بر اساس نسخه خطی کتابخانه "آصفیة" حیدرآباد و به اهتمام مؤسسه "دایرة المعارف العثمانیة" در مجموعه رسائل ابن عربی در حیدرآباد دکن چاپ شد و بعدها در بیروت افست گردید. سپس عثمان اسماعیل یحیی متن تصحیح شده آن را همراه با "تعلیقات ابن سودکین" و "کشف الغایات فی شرح مااکتنفت علیه التجلیات" و مقدمه و حواشی خود در نه شماره مجلة المشرق در بیروت چاپ کرد. این چاپ 109 فصل و هر فصل عنوانی مستقل و چند بند دارد و در آن توضیحات شارحان و مصحح به صورت پانویس آمده است. این متن با مقدمه فارسی "احمد طاهری عراقی" در 1367ش در تهران چاپ عکسی شده است. مزیت این چاپ فهرست‌های متنوع و دقیقی است که مصحح برای آن تهیه کرده است.

حسن سیدعرب. دانشنامه جهان اسلام

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...