دوره‌ "شناخت هرمان هسه" با حضور رضا نجفی در شهر کتاب مرکزی برگزار می‌شود.

هرمان هسه یکی از پرمخاطب‌ترین نویسندگان غربی در ایران است و از زمان نخستین معرفی وی به زبان فارسی افزون بر 60 سال می‌گذرد.

در این مدت 112 عنوان کتاب از وی به زبان فارسی به چاپ رسیده است و نزدیک به 2 میلیون نفر در ایران آثار او را خوانده‌‌اند اما به رغم این اقبال فراوان، فقط 5 درصد ترجمه‌ آثار او از زبان اصلی (آلمانی) صورت گرفته و تنها یک کتاب در نقد و بررسی آثار این نویسنده به زبان فارسی تالیف شده است.

شهرکتاب مرکزی در ادامه‌ برگزاری‌ دوره‌های شناخت نویسندگان بزرگ جهان، دوره‌ "شناخت هرمان هسه" را در 10 جلسه با تدریس "رضا نجفی" برگزار می‌کند.

مباحثی که در این دوره تدریس می‌شوند عبارت‌اند از: پیش‌درآمدی بر شناخت هسه و آثارش، نقد و بررسی آثار هسه تا پیش از پایان نخستین جنگ جهانی، کالبد‌شکافی رمان‌های دمیان، سیذارتا، گرگ بیابان، نارتسیس و گلدموند و بازی مهره‌های شیشه‌ای.

به گزارش مهر، این دوره‌ آموزشی‌ روزهای سه‌شنبه از ساعت 10 تا 12 برگزار می‌شود و آغاز دوره نیز روز سوم دی ماه است که در شهرکتاب مرکزی واقع در خیابان حافظ شمالی، نبش زرتشت شرقی، طبقه اول برگزار می‌شود.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...