روایت عاشقی در لاذقیه و دلدادگی در نیس فرانسه | جام جم


شاید همه ما این جمله را که می‌گویند «آخر الزمان شده...» بارها از زبان بزرگ‌ترها شنیده باشیم اما هیچ‌کدام حتی ذره‌ای احتمال نمی‌دهیم که ظهور ممکن است همین امروز یا فردا باشد. تلخ است برای غافلان اما واقعی. آن‌قدر همه‌مان درگیر زندگی شده‌ایم که اگر بیایند دنبال‌مان و بگویند آقا امام زمان علیه السلام آمده است و می‌خواهد ما را ببیند باورمان که نمی‌شود هیچ شاید برای‌مان خنده‌دار هم باشد.

خلاصه رمان شبیه فائضه غفار حدادی

خانم فائضه غفارحدادی اما جسورانه رفته است سراغ موضوعی که شاید کمتر نویسنده‌ای درباره‌اش بنویسد. نویسنده در رمان «شبیه» شما را به دوران ظهور و روزهای نخست پس از ظهور می‌برد. جایی که هوا غبارآلود است و تشخیص حق از باطل سخت. رمان «شبیه» مخاطب را به فکر وادار می‌کند. همان‌جا که شخصیت‌هایش درگیری ذهنی دارند تا در بیمارستانی در قلب سوریه، مادری را از مرگ حتمی نجات دهند تا فرزند شوهر داعشی‌اش را صحیح و سالم به دنیا بیاورد. آنجا که در کشوری اروپایی، دختری به خاطر حجاب از مدرسه اخراج می‌شود و زنی به خاطر مسلمان بودن از موقعیت شغلی‌اش می‌گذرد اما هنوز کسانی هستند که به موعود و ظهورش امیدوارند و دوست دارند اسلام ناب محمدی را به تصویر بکشند. همان‌جا که به نام اسلام سر می‌برند و به نام پیامبر «ص» مردم را می‌ترسانند و وحشیانه از روی امید و آرزوی کودکان رد می‌شوند. همان‌جا که به‌جای عطر گل سرخ، بوی خون همه جا را پر کرده و شخصیت‌های رمان می‌خواهند خودشان را شبیه کسی کنند که رحمت للعالمین است.

نویسنده این کتاب را در یازده فصل نوشته و هر فصل را با رنگ‌های مختلف نام‌گذاری کرده است. اتفاقات در فصل‌های روشن حلاوت و شیرینی به جان‌تان می‌ریزد که شاید تا مدت‌ها زیر زبان‌تان حسش کنید. به همان میزان در فصل‌هایی با رنگ تیره اشک‌تان را در می‌آورد و قلب‌تان از غم مچاله می‌شود. افتتاحیه رمان شما را میخکوب نمی‌کند اما حسی درون‌تان ایجاد می‌کند که نتوانید کتاب را زمین بگذارید. توصیف و فضاسازی در این رمان را با تمام حواس پنجگانه درک می‌کنید. شخصیت‌پردازی نسبتا خوبی دارد و رفت و برگشت‌ها و یادآوری خاطرات درست به‌موقع انجام شده است. یکی از نقاط قوت رمان این است که شخصیت‌ها زبان، لهجه، تکیه کلام و عادت‌های منحصر به خودشان را دارند.

نویسنده تمام اطلاعات را یکباره به مخاطب نمی‌دهد و او را خسته نمی‌کند از طرفی برای دادن اطلاعات خساست به خرج نداده و آن را در دهان شخصیت‌هایش گذاشته و با احساسات رقیق به بهترین شکل ارائه داده است. گاهی از روی عکسی یا نامه‌ای یا حرفی از دوستی به مخاطب اطلاعات جدیدی می‌دهد.

رمان در سوریه، مکه، مدینه و نیس فرانسه اتفاق می‌افتد و ارتباط بین شخصیت‌ها طوری برقرار شده که مثل نخ‌تسبیح به هم مرتبط هستند و این از نقاط قوت رمان است. با این که در رمان از کلمات فرانسوی استفاده شده اما به نثر روان داستان لطمه‌ای نمی‌زند. داستان حول محور چند شخصیت اصلی می‌گذرد و شخصیت‌های فرعی داستان هم متاثر از شخصیت‌های اصلی هستند. دکتر کلاهی، حانیه، ابولولو، دایی حبیب از شخصیت‌های اصلی رمان هستند. نویسنده در هر فصل از تعلیق و آشنایی‌زدایی استفاده‌ کرده است. مخاطب درفصل اول کمی گیج می‌شود و احساس می‌کند رها شده است اما در فصل آخر گره‌ها باز شده و متوجه هوشمندی نویسنده می‌شود. در فصل اول و آخر دو غافلگیری شوک‌آور دارد که باعث می‌شود شیرینی و حلاوت این رمان تا مدت‌ها با شما باشد. رمان شبیه، اولین اثر داستانی فائضه غفارحدادی را نشر شهید کاظمی در ۲۶۸ صفحه منتشر کرده است. بخوانید تا کام‌تان به نام حضرت محمد «ص» شیرین و دل‌تان به امید ظهور نورانی و چشم‌تان به جمال حضرت مهدی «عج» روشن شود؛ ان‌شاءالله.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...