محمدامین پورحسینقلی، نویسنده رمان «شکینا» تاکید دارد که درونمایه اصلی این داستان، تنها زندگی‌نامه حبقوق نیست بلکه دغدغه اصلی، درگیری بین دو نیرویی بوده که هر دو خیر به نظر می‌رسند ولی درحقیقت یکی از آنها شرارتی پنهان در لباس دیانت و روحانیت است.

محمدامین پورحسینقلی، رمان شکینا»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اخیرا شهرستان ادب، رمانی را به قلم محمدامین پورحسینقلی، به نام شکینا در 328 صفحه و بهای 132 هزار تومان منتشر کرده است. پورحسینقلی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است و شکینا دومین اثر منتشر شده وی، محصول مدرسه رمان شهرستان ادب است.

پورحسینقلی در گفت‌وگو با ایبنا درباره این رمان عنوان کرد: «شکینا» رمانی در ژانر تاریخی و ماجراجویانه بر پایه زندگی یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام حبقوق نبی است. البته درونمایه اصلی این داستان، صرفا زندگی‌نامه حبقوق نیست بلکه مساله اصلی من، درگیری بین دو نیرویی بوده که هر دو خیر به نظر می‌رسند ولی در حقیقت یکی از آنها شرارتی پنهان در لباس دیانت و روحانیت است.

نویسنده «شکینا» درباره انگیزه خود از نگارش این اثر گفت: سال‌ها قبل در جریان مسافرتی، به طور اتفاقی در شهر تویسرکان مقبره این پیامبر را زیارت کردم و با مطالعه زندگی‌نامه کوتاهی که از وی در محل مقبره قرار داده بودند و سپس مطالعه کتاب حبقوق که بخشی از عهد عتیق است این ایده به ذهنم رسید که رمانی براساس آن بنویسم.

پورحسینقلی درباره داستان این رمان توضیح داد: داستان در دو زمان (اورشلیم و بابل در زمان حبقوق و تویسرکان در زمان کنونی) به موازات هم روایت می‌شود. در روایت نخست، حبقوق که در جوانی، خادم معبد سلیمان است، با روحانیون فاسد یهودی دچار چالش و درگیری می‌شود که این کشمکش تا زمان مبعوث شدنش به پیامبری ادامه می‌یابد. بابلی‌ها به اورشلیم حمله می‌کنند و بسیاری، از جمله حبقوق اسیر می‌شوند. حبقوق مدتی در زندان بابلی‌هاست و بعد از آزادی، همچنان به درگیری با روحانیان فاسدی که اکنون در کنار حاکمان بابل قرار گرفته و به استثمار مردم می‌پردازند ادامه می‌دهد. روحانان فاسد به دنبال کلید گنجینه‌ مقدس یعنی تابوت عهد حضرت موسی هستند است که حبقوق از آن محافظت می‌کند. داستان تا زمان فتح بابل توسط کوروش ادامه می‌یابد و حبقوق و یارانش بعد از آزاد شدن یهودیان، به جای بازگشت به اورشلیم به ایران می‌آیند.

وی درباره تابوت عهد موسی گفت: بنا بر روایت تاریخی عهد عتیق (تورات)، تابوت یا همان صندوق عهد است که در هیکل (معبد) سلیمان در اورشیلم نگهداری می‌شد و با حملهسوم بخت‌النصر به این شهر، معبد به آتش کشیده می‌شود و این تابوت به بابل منتقل شد. یهودیان اعتقاد دارند که وجود این صندوق در نزد قوم یهود، سبب برتری، شوکت و برکت برای آنان است و هرگاه این صندوق به دست دشمنان یهود بیفتد، بلا و آوارگی بر این قوم مستولی خواهد شد.

نویسنده شکینا به روایت دوم رمان اشاره کرد و افزود: در روایت دوم که دنیای معاصر را دربرگرفته، یک دانشجوی معماری در تویسرکان در صدد فروختن نقشه‌های قدیمی از بنای مقبره حبقوق به یک عتیقه فروش کلیمی در همدان است. در این بین فرد سومی وارد می‌شود تا نقشه‌ها را تصاحب کند اما عتیقه فروش یهودی از همکاری با وی امتناع می‌کند. همچنین درعین حال سالها به دنبال گمشده‌ای بوده که حبقوق از آن پاسداری می‌کرده و حتی در کاوش‌هایش کلید را یافته و آن گمشده چیزی جز شکینایی نیست که خداوند بر قوم بین اسرائیل ارزانی کرده بود.

وی یکی از ویژگی‌های اصلی رمان «شکینا» را تعلیق‌های فراوان آن عنوان کرد و افزود: با آوردن این تعلیق‌ها تلاش کرده‌ام که خوانندگان را با خود همراه کنم. همچنین در بستر درگیری بین حبقوق و کاهنان بنی‌اسرائیل به این نکته که آیا رعایت و عمل به حدود شریعت یا مهمتر است یا پرداختن به انسانیت و آزادگی قوم اسیر در بابل، پرداخته شده است.

در بخشی از متن کتاب آمده است: «حبقوق سرش را تکان داد و با همان صدای محکم گفت: اینها موعظه نبود. همان پیشگویی بود که خواسته بودی و هرچه گفتم از جانب همان قدوسی است که درهای آسمان را بار دیگر گشود. ای بالتازار! پدرت با قدرت شمشیر و حیله، بسیاری شهرها را گشود و ویران کرد. اکنون زمانی دیگر است. خداوند پادشاهی را از شرق برانگیخته. او کوروش را برگزیده و به او قدرت بخشیده تا پادشاه شود و سرزمینها را فتح کند و شاهان مقتدر را شکست دهد. خدا دروازه های بابل را به روی کوروش باز خواهد کرد.»

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...