کتاب «مارکس، سرمایه و جنون عقل اقتصادی» [Marx, capital and the madness of economic reason] اثر دیوید هاروی [David Harvey] با ترجمه حسین رحمتی توسط نشر افکار منتشر شد. این ترجمه با اجازه مستقیم هاروی صورت گرفته است.

مارکس، سرمایه و جنون عقل اقتصادی» [Marx, capital and the madness of economic reason]  دیوید هاروی [David Harvey]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر افکار این کتاب را در شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۲۹۲ صفحه و بهای ۱۲۵ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب که با پیش‌گفتاری از باب جسوپ بر ترجمه فارسی منتشر شده سومین مجلد از مجموعه آثار دیوید هاروی و ششمین مجلد از مجموعه اقتصاد سیاسی نشر افکار است.

کتاب با اجازه شخصی هاروی طی این نامه به فارسی ترجمه شده است: «مطلع شدم که شما قصد دارید کتاب «مارکس، سرمایه و جنون عقل اقتصادی» را به فارسی برگردانید. اجازه شخصی ترجمه کتاب را با خرسندی و اشتیاق به شما می‌دهم. دیوید هاروی»

«مارکس، سرمایه و جنون عقل اقتصادی» شامل ۹ فصل به ترتیب با این عناوین است: «تجسم سرمایه به عنوان ارزشِ در حرکت»، «سرمایه، کتاب»، «پول به مثابه بازنمایانگر ارزش»، «ضد ارزش؛ نظریه ارزش کاه‌ی»، «قیمت‌هایِ بدون ارزش‌ها»، «مساله فناوری»، «فضا و زمانِ ارزش»، «تولید رژیم‌های ارزش» و «جنون عقل اقتصادی».

کتاب حاضر اندیشه مارکس را بیشتر در قالب اندیشه‌های ناکامل، مجموعه‌ای از یادداشت‌ها، پیشنویس‌ها و نیز آثار منتشرشده به تصویر می‌کشد تا متنی نهایی. هاروی معتقد است که سرمایه، گروندریسه، گامی در نقد اقتصاد سیاسی و آثار مقدماتی مارکس به دروازه گشوده‌ای می‌مانند که با عبور از آن، می‌توانیم در مشکلات بنیادین دنیای معاصر هرچه بیشتر غور کنیم.

او تأکید می‌کند که نقد مارکس متوجه شیوه سرمایه‌داریِ تولید به طور عام و جنون عقل اقتصادی سرمایه‌داری است و نه صرفاً سرمایه‌داری سده نوزده؛ اما آلمانی‌ها در آن زمان احتمالاً قادر نبودند تمام توسعه‌های بعدی سرمایه‌داری را پیشبینی کنند. سهمداشت‌های کلیدی هاروی عبارتند از: الف- او مفهوم سرمایه مارکس و قوانین مدعایی حرکتش را واکاوی می‌کند. قوانینی که در مفهوم «ارزش در حرکت» فهم می‌شوند. حرکتی که با گسترش مداومش یک مارپیچ را تشکیل می‌دهد.

و ب- هاروی جنون نهفته در گردش اقتصادی سرمایه‌داری و تناقض‌هایی را که از پی‌اش می‌آیند، نمایان می‌کند. او از این رهگذر، به تدریج ناعقلانی‌های هرچه عمیق‌تر و عمیق‌تر و «شکل‌های دیوانه وار» پنهان در اندیشه سیستمی و برنامه سیاسی بورژوایی را که بناست ما را به اتوپیای زندگی روزمره برساند، برملا

می‌کند. به‌ویژه اینکه، همانطور که مارکس کشف کرد، آنتاگونیسم‌های فزاینده میان ارزش و بازنمایانگرهای پول‌اش بر آتش جنون عقل اقتصادی می‌دمند.

هاروی با وجود پذیرش ادعای مارکس در جلد یکم سرمایه مبنی بر اینکه سرمایه یک چیز نیست، بلکه رابطه‌ای اجتماعی میان اشخاص است که به وساطت چیزها مستقر شده است، استدلال می‌کند که ارزش رابطه‌ای اجتماعی و پول همانا تجلی و بازنمایانگرِ مادی این رابطه اجتماعی است. هاروی همچنین تناقض‌های اقتصادی و فرااقتصادیِ موجود در رابطه سرمایه‌ای را که در صورت‌بندی‌های اجتماعی سرمایه داری مستترند، تحلیل می‌کند. تمامیتِ حاصله شامل مارپیچ ارزشِ در حرکت و برساختن و از نو برساختن پی درپیِ ارزش‌های فراگیرتر سیاسی، فرهنگی و زیبایی شناختی است.

هاروی تأکید می‌کند که چطور مراحل مختلف این تمامیت مستلزم و نیز حاکی از همدیگرند. در حالی که هر مرحله خودآیین و مستقل است، تمام مراحل زیرنهشتِ حرکت تمامیت‌اند، حرکتی که هیچ رانه اولیه‌ای ندارد و فقط بر برهم کنش‌های پیشایندی متکی است. او برخی از روایت‌های متقدم‌ترش از سه مجلد سرمایه را بدون آنکه در دام تکرار صرف بیفتد، خلاصه می‌کند و نشان می‌دهد که چطور سه مجلد سرمایه به طور یک سویه بر جنبه‌های متفاوت رابطه سرمایه‌ای تمرکز می‌کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...