محمد بقایی ماکان از انتشار کتاب خود با عنوان «دود دل بر سر قلم» بعد از دو سال خبر داد.

محمد بقایی ماکان دود دل بر سر قلم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب که پس از دو سال مجوز نشر گرفته در ۳۳۰ صفحه و به بهای ۱۶۰ هزار تومان از سوی انتشارات تهران به بازار کتاب عرضه شده است.

بقایی ماکان با اشاره به این‌که این کتاب هفتاد و پنجمین اثر اوست، در پیشگفتار آن نوشته است: «اصطلاح دود دل که در شعر حافظ آمده کنایتی است از آه جگرسوز. امروزه نویسندگان و شاعرانی که دل در گرو این آب و خاک دارند و معشوقی برتر از آن نمی‌شناسند، وقتی این سرو دلربا را در کوران توفانی بلاخیر می‌بینند، این دود دل به صورت واژگانی حزن‌انگیز بر قلمشان جاری می‌شود. بر این اساس می‌توان دریافت که از چه رو چنین عنوانی برای این کتاب انتخاب شده.

مقالاتی که در این اثر فراهم آمده، تجزیه و تحلیلی است از قضایای فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، سررشته‌داری، تاریخی و ادبی که جملگی متأثر از همان دود دل است. از این رو مسائل مطرح در این کتاب با بیانی شکوه‌آمیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و گاه از فرط حیرت با مایه‌ای از طنز و ریشخند همراه می‌شود که بیشتر در خصوص آشفتگی‌های فرهنگی‌ است.»

از این نویسنده و ناشر کتاب «مولوی چنان که هست» در دست انتشار است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...