محمد بقایی ماکان از انتشار کتاب خود با عنوان «دود دل بر سر قلم» بعد از دو سال خبر داد.

محمد بقایی ماکان دود دل بر سر قلم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب که پس از دو سال مجوز نشر گرفته در ۳۳۰ صفحه و به بهای ۱۶۰ هزار تومان از سوی انتشارات تهران به بازار کتاب عرضه شده است.

بقایی ماکان با اشاره به این‌که این کتاب هفتاد و پنجمین اثر اوست، در پیشگفتار آن نوشته است: «اصطلاح دود دل که در شعر حافظ آمده کنایتی است از آه جگرسوز. امروزه نویسندگان و شاعرانی که دل در گرو این آب و خاک دارند و معشوقی برتر از آن نمی‌شناسند، وقتی این سرو دلربا را در کوران توفانی بلاخیر می‌بینند، این دود دل به صورت واژگانی حزن‌انگیز بر قلمشان جاری می‌شود. بر این اساس می‌توان دریافت که از چه رو چنین عنوانی برای این کتاب انتخاب شده.

مقالاتی که در این اثر فراهم آمده، تجزیه و تحلیلی است از قضایای فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، سررشته‌داری، تاریخی و ادبی که جملگی متأثر از همان دود دل است. از این رو مسائل مطرح در این کتاب با بیانی شکوه‌آمیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و گاه از فرط حیرت با مایه‌ای از طنز و ریشخند همراه می‌شود که بیشتر در خصوص آشفتگی‌های فرهنگی‌ است.»

از این نویسنده و ناشر کتاب «مولوی چنان که هست» در دست انتشار است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...