کتاب «دانایی و نادانی در روزگار شبکه‌ها» نوشته شاهو صبار درباره سواد رسانه‌ای توسط انتشارات سیمای شرق منتشر شد.

دانایی و نادانی در روزگار شبکه‌ها شاهو صبار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب «دانایی و نادانی در روزگار شبکه‌ها» مقدمه‌ای بر شناخت پیام‌های درست و نادرست در عصر اطلاعات نوشته شاهو صبار در 142 صفحه منتشر شد.

این اثر در 10 فصل با عناوین: «مقدمه‌ای بر چالش دانایی در عصر اطلاعات، توشه ما از عصر دانش چیست؟، نگاهی به الگوهای محتوایی تکراری و ضعف‌های منطقی، آیا همه چیز علم است؟، سوگیری‌ها: دام‌هایی که در مسیر استدلال‌های ما تنیده‌اند، ادعاهای خارق‌‌العاده و شواهد خارق‌‌العاده، نقش داستان‌ها و تجربه‌های فردی در اثبات، مفاهیم علمی مورد سوءاستفاده، داستان تحول علم پزشکی، در باب فروتنی: آیا باید بدانیم؟» به برخی از چالش‌های مهم جامعه‌ی امروز در مواجهه با اطلاعات و پیام‌ها می‌پردازد.

بسیاری از پژوهشگران و متفکران نگرانند که عصر اطلاعات و اینترنت که قرار بود عصر همه‌گیری دانش و رهایی از بی‌اطلاعی باشد، ما را به شکلی جدید درگیر جهل و سردرگمی کند. دکتر شاهو صبّار به زبانی دانشگاهی اما روان و ساده‌فهم به همراه داستان‌های متعدد از تجربیات واقعی و بعضا تکان‌دهنده، به این عرصه‌ نوین و دغدغه‌های آن می‌پردازد و برای ما راهکارهایی دارد تا از این دریای مواج به جای سردرگمی، توشه‌ای از علم و آگاهی کسب کنیم.

شاهو صبّار، نویسنده این کتاب که دارای مدرک دکترای رسانه‌های جمعی با گرایش رسانه‌های دیجیتال از دانشگاه سوگنگ کره جنوبی است، سال‌ها به عنوان روزنامه‌نگار، پژوهشگر و مدرّس دانشگاه فعالیت کرده است و در این حوزه آثار متعددی از او منتشر شده است. او هم‌اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه تهران است و در دپارتمان مطالعات ایران دانشکده‌ مطالعات جهان فعالیت می‌کند.

در معرفی این کتاب آمده است: امروزه سواد رسانه‌ای از موضوعات بسیار مورد گفت‌وگو است. در زمانه‌ای که شبکه‌های تلویزیونی ما را زیر بارانی از اطلاعات درست و نادرست قرار داده‌اند و به سادگی نمی‌توانیم میزان درستی و دقت این مطالب را بسنجیم سواد رسانه‌ای اهمیتی بیش از پیش یافته است. این اثر به واکاوی این مساله می‌پردازد و برخی مهارت‌های عملی را آموزش می‌دهد تا با کمک آنها تلاش کنیم که عصر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به ابزار افزایش دانایی ما تبدیل شود نه سردرگمی و انباشت افکار نادرست در ذهنمان.

کتاب «دانایی و نادانی در روزگار شبکه‌ها» در قطع وزیری و در 142 صفحه توسط انتشارات سیمای‌شرق، ناشر تخصصی حوزه ارتباطات، روابط‌عمومی و رسانه به بازار عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...