چشمان مدفون شدگان می‌آید که ماجرای اعتصاب عمومی بزرگی است که به خلع دیکتاتور گواتمالا انجامید و ضربه‌ای جدی به انحصار موز وارد آورد... موفقیت اعتصابیون به سرخپوستان مرده امکان می‌دهد که چشمان گشوده خود را ببندند، زیرا آنان، بنا بر افسانه مایا، چشمان خود را در گور خود تا زمانی که عدالت اجرا شود گشوده نگاه می‌دارند.

چشمان مدفون شدگان  |  میگل آنخل آستوریاس
چشمان مدفون شدگان
[Los ofos de los enterrados]. رمانی از میگل آنخل آستوریاس (1) (1899-1974)، نویسنده گواتمالایی، که در 1960 انتشار یافت. این کتاب سومین بخش از یک اثر سه قسمتی است که آستوریاس به ضد امپریالیسم اختصاص داده است. در پی «تندباد» که مبارزه خرده‌مالکان با مؤسسه عظیم تجاری موز را توصیف می‌کرد، و نیز در پی «پاپ سبز» که در آن داستان صعود عجیب جو میکر تامپسون (2) به ریاست همان مؤسسه عظیم حکایت شده بود، چشمان مدفون شدگان می‌آید که ماجرای اعتصاب عمومی بزرگی است که به خلع دیکتاتور گواتمالا انجامید و ضربه‌ای جدی به انحصار موز وارد آورد. در قسمت اول،  یکی از شخصیتها به نام دون نپو (3) از آغاز کار «کمپانی» و نیز نحوه عمل بی‌رحمانه اتباع امریکای شمالی برای لخت کردن بومیان یاد می‌کند. سپس کسی که می‌توان او را شخصیت مرکزی رمان دانست ظاهر می‌شود، و این شخصیت تایبو سان (4) یا اوکتابیو سانسور (5) یا خوان موندراگون (6)، محرک انقلابی است و این اسامی سه‌گانه عشق او به مردم را باعشقی که او به مالنا تابائی (7) دارد پیوند می‌دهد. در اینجا به قسمتهای بسیار زیبایی برمی‌خوریم که فوق‌العاده شاعرانه است. بقیه اثر به تدارکات روز معهود اختصاص یافته است؛ موفقیت اعتصابیون به سرخپوستان مرده امکان می‌دهد که چشمان گشوده خود را ببندند، زیرا آنان، بنا بر افسانه مایا (8)، چشمان خود را در گور خود تا زمانی که عدالت اجرا شود گشوده نگاه می‌دارند.

به این ترتیب چشمان مدفون‌شدگان، رمانی مبتنی بر نظریه‌ای سیاسی است؛ رمانی اجتماعی است که شیوه‌های سوررئالیستی بر تکنیک آن حاکم است و همین امر آن را گاه مبهم و حتی اندکی ملال‌آور می‌کند. شخصیتها از ابتدا توجه خواننده را به خود جلب می‌کنند، حتی اگر مانند سروان کارکامو (9) و سالومه (10)، که بر اثر عشق یا اعتقاد به انقلابیون می‌پیوندند، قهرمانهای فرعی باشند؛ یا مانند آناستازیا (11) و خوامبو (12) که موقعیت سرخپوستی‌شان آنان را بر آن می‌دارد که با انقلاب سرد، موافقت داشته باشند بی‌آنکه بتوانند در آن شرکت جویند؛ یا مانند کایئتانو دوئنده (13) و پوپولکا (14)، بازتاب فولکلور مایا، موجوداتی افسانه‌ای با رفتاری تعصب‌آمیز، باشند. عامل تقویت‌کننده این شخصیتها سبکی بسیار مطلوب و مهارت جالب توجهی در بیان است: رنگها، حرکات، اسم اصوات، ریتمها، آفرینشهای کلامی محض، نوعی فرهنگ لغات خاص آستوریاس می‌سازد که به این ترتیب تسلط کامل او بر زبان و منابعش را می‌رساند.

قاسم صنعوی. فرهنگ آثار. سروش

1.Miguil Angel Asturias 2.Maker Thompson 3.Don Nepo
4.Tabio San 5.Octavio Sansur 6.Juan Mondragon 7.Malena Tabay
8.maya 9.Carcamo 10.Salome 11.Anastasia 12.Jumbo
13.Cayetano Duende 14.Popoluco

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...