کتاب «پروژه‌ی پدری» به همت نشر اطراف منتشر شد.

پانزده روایت از پدری با پروژه‌ی پدری

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «پروژه پدری» به کوشش جمعی از نویسندگان و با دبیری فاطمه ستوده منتشر شده است.

نویسندگان این اثر به ترتیب مطالب کتاب عبارتند از: قاسم فتحی، حسام اسلامی، حسین جمشیدی گوهری، امیرعلی صفا، سیداحسان عمادی، سلمان نظافت یزدی، سعیدحسامیان، مجید فضائلی، عقیل بهرا، مهدی حمیدی پارسا، حسام آبنوسی، میثم قاسمی، حسام‌الدین ایپکچی، علی‌اکبر دهبان، یحیی شامخی.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:
«پروژه‌ی پدری» پانزده روایت از پدری در همین روزهاست. نویسندگان این کتاب پدران جوانی‌اند که دغدغه‌های مختلف و کودکان متفاوتی دارند و از رازهایی گفته‌اند و نوشته‌اند که از پدرها کمتر شنیده‌ایم. آن‌ها با تکیه بر ویژگی خودگشودگی هم از ترس‌ها و اضطراب‌هایشان نوشته‌اند، هم از تجربه‌ها و احساسات بعد از پدر شدن. پروژه‌ی پدری زنان و مردان را فارغ از جنسیت کنار هم می‌نشاند و یادمان می‌اندازد تقسیم‌بندی‌های مرسوم مردان مریخی و زنان ونوسی خیالی بیش نیست. ما همه مثل همیم، با دنیایی از اضطراب‌ها و ترس‌ها؛ آن‌جا که چهل‌وچند هفته می‌گذرد و پروژه‌ی پدری آغاز می‌شود.

نویسندگان پروژه‌ی پدری هر کدام از منظری به پدری‌شان نگاه کرده‌اند و از آن نوشته‌اند. از ترس‌ها، از فقدان‌ها، از بیماری‌ها. بی‌ترس از ترس‌هایشان نوشته‌اند، بی‌نگرانی از قضاوتِ دیگران. پدری که می‌فهمد خودش و همسرش نابارورند، پدری که برای اولین بار با قصه‌ی سقط جنین روبه‌رو می‌شود، پدری که کودک اوتیستیک دارد، پدری که ناگهان پس از تولد نوزادش می‌فهمد کودکش سندروم داون است، پدری که می‌فهمد مقصر احتمالیِ خواب‌های آشفته‌ی کودکش است، پدری که می‌ترسد پس از تولد نوزادش رابطه‌اش با همسرش کمرنگ شود و به کودکِ هنوزنیامده کمی حسادت می‌کند، پدری که نگران اجاره‌ی سر ماهِ خانه است و نگرانی‌اش را پشت دقیقه‌های کتابخوانی با کودکش پنهان می‌کند… این‌ها پدران پروژه‌ی پدری‌اند.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«من پدر شده بودم. حداقل در اسناد رسمی پدر شده بودم. مثل پدرم که او هم یک روز پدر شده بود و هنوز هم پدرم است، با این‌که دیگر زنده نیست. حتی مرگ هم نمی‌تواند رابطه‌ی پدر و پسری را از بین ببرد. هنوز توی همه‌‌ی فرم‌ها نام پدرم را جلوی «نام پدر» می‌نویسم و کسی هم ازم نمی‌پرسد پدرت زنده است یا نه. پدر خوبی بوده یا نه. اگر می‌توانستی باز هم او را به عنوان پدر انتخاب می‌کردی یا نه. پدر اولین جبر زندگی‌مان است و نامش همیشه با ما می‌ماند.»

«پروژه پدری» در 232 صفحه و با قیمت 52 هزار تومان  منتشر شده و در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...