مردی تنها به تمام معنا در هائیتی به دنبال عشق و ثروت (هتل قدیمی بدون مشتری که به او تعلق دارد) است... شکنجه در زندانها، مردم‌آزاری توتون ماکوتها [مأموران سرکوبی تحت فرمان دووالیه]، قطع ارتباطات تلفنی؛ چنین اوضاع و احوالی غیرعادی نیست، شقاوت جزئی از زندگی به شمار می‌رود... به آینده کمونیسم ایمان دارد، زیرا به نظر می‌رسد «این، به همراه دین، تنها راه حل ممکن باشد»

کمدین‌ها |  گراهام گرین
کمدینها
[The Comedians]. رمانی از گراهام گرین (1) (1904-1991)، نویسنده انگلیسی، که در 1966 منتشر شد. در یک کشتی هلندی در بین راه ایالات متحد امریکا و هائیتی، سه قهرمان این داستان باهم آشنا می‌شوند. سه نام قابل تبدیل به یکدیگر: براون (2)، راوی داستان، یک انگلیسی جهان‌وطن است که زندگی خود را به دست تقدیر سپرده است؛ او مردی است بدون وابستگی «مردی تنها به تمام معنا». درهائیتی به دنبال عشق و ثروت (هتل قدیمی بدون مشتری که به او تعلق دارد) است. اسمیت (3)، یک امریکایی آرمان‌گرا و گیاه‌خوار است که برای تعطیلات به هائیتی آمده است، چون «مردان رنگین‌پوست را دوست دارد». او با قهرمان امریکایی آرام، تفاوت بسیار دارد و از پایل (4) به مراتب دوست‌داشتنی‌تر است. جونز (5)، مردی چهل ساله و قدری مشکوک است که کمتر خودنمایی می‌کند و گویی از پلیس می‌گریزد. کشتی در سرزمینی آکنده از وحشت و فقر پهلو می‌گیرد: در سرزمین تحت حکمرانی رئیس جمهور دووالیه (6) که گرین پس از سیرالئون، کوبا و کنگوی بلژیک، توصیفی فراموش‌نشدنی از آن ارائه می‌دهد. وحشت همه‌جا حکمفرماست، دهشت همه‌جا را فرا گرفته است. نویسنده در مقدمه توضیح می‌دهد که: «لازم نیست رئیس جمهور را بدتر و پلیدتر از آنچه بود نشان دهم تا بر تأثیر درامی رمان بیفزایم. امکان ندارد بتوان پلیدی را بیش از این شدت بخشید.» شکنجه در زندانها، مردم‌آزاری توتون ماکوتها (7) [مأموران سرکوبی تحت فرمان دووالیه]، قطع ارتباطات تلفنی؛ چنین اوضاع و احوالی غیرعادی نیست، شقاوت جزئی از زندگی به شمار می‌رود و چون اشعه پروژکتور گاه این ملت و گاه آن ملت را دربرمی‌گیرد. کمدینهای غربی، البته با حفظ آبرو، مجبور می‌شوند فرار را بر قرار ترجیح دهند. هیچ نمانده بود کشته شوند و به جز براون، که به سبب بی‌اعتنایی‌اش محکوم می‌شود، از بوته آزمایش تطهیر شده و شریف بیرون می‌آیند. اسمیت از خود رشادتی مسخره بروز می‌دهد. جونز، که نوع‌دوست و مهربان شده است، به ضرورت امر ناچار می‌شود که با خطراتی که می‌گفت در جنگ بر آنها پیروز شده است، مقابله کند. اما قهرمانان اصلی از مردم هائیتی‌اند: کونکاسور (8) مخوف، شاعری که انقلابی شده است، معشوقه براون و همسرش، سفیر فریب خورده. شخصیتی که بیشترین تأثیر نمادین را دارد، دکتر ماژیو (9) است. این متخصص قلب تنها کسی است که جرئت می‌کند در ساعات منع عبور و مرور از خانه خارج شود و به یاری بیماران بشتابد. او که مردی فهمیده و شریف است، به آینده کمونیسم ایمان دارد، زیرا به نظر می‌رسد «این، به همراه دین، تنها راه حل ممکن باشد». این رمان دارای حال و هوای رمان پلیسی است، پر از خشونت، با صحنه‌های سحر و جادو، عناصر مضحک و سرشار از رمز و راز.

مریم مؤمنی. فرهنگ آثار. سروش

1.Graham Greene 2.Brown 3.Smith 4.Pyle 5.Jones 6.Duvallier
7.Tontons Macoutes 8.Concasseur 9.Magiot

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...