مجموعه داستان «آقای گریشکاوتس و شش داستان» شامل تجربه‌های زیستی یوگنی والریویچ گریشکاوتس [Evgeniĭ Grishkovets] از کودکی تا میانسالی است و به همین ترتیب زمانی هم پیش می‌رود. یعنی از یوگنیِ کوچک و سودای او برای رسیدن به جایگاه یک زیست‌شناس بزرگ آغاز می‌شود و در نهایت به یوگنیِ پخته و پُر تجربه‌ای می‌رسد که در میانه‌ی راه زندگی‌اش به دنبال خانه‌ای امن و آرام است. گریشکاوتس که خود شخصیتی شوخ‌طبع و بازیگوش دارد، این خلق‌وخو را به نمایشنامه‌ها و داستان‌هایش نیز تسری داده است. در اولین داستان این مجموعه که «داروین» نام دارد، یوگنی در سنین خردسالی با تمام کوچکیِ خود، شوخی‌های پدربزرگ و مادربزرگ را درباره‌ی شغل آینده‌اش درک می‌کند و تلاش می‌کند با همان زبان کودکانه به آن پاسخ بدهد.

آقای گریشکاوتس و شش داستان یوگنی والریویچ گریشکاوتس [Evgeniĭ Grishkovets]

اما کودکی یوگنی به سبب تجارب متفاوتی که پدر و مادرش به شکلی مستقل از هم دارند نیز حاوی ماجراهای هیجان‌انگیز و جذاب است. گرچه پدر و مادر که هر دو در رشته‌ی تخصصی خود به درجه‌ی استادی رسیده‌اند بسیار نسبت به یوگنی و عملکرد تحصیلی او حساس هستند، اما او همیشه و در همه‌ی عرصه‌های زندگی‌اش تلاش می‌کند پسرکی سرخوش و بازیگوش باقی بماند، گرچه هیچ‌گاه از هدف‌های بزرگ زندگی‌اش هم تخطی نمی‌کند و همواره پشتکار لازم را برای ادامه‌ی تحصیل و یافتن شغلی درخور تحصیلاتش دارد. برای او همیشه کاری برای انجام دادن هست؛ از تهیه‌ی هیزم برای ویلای بیرون شهر گرفته، تا ماهی‌گیری و پخت و پز و حتی نظافت سالن تئاتر. در بیشتر این زمینه‌ها هم پس از پستی و بلندی‌های بسیار است که موفقیت کسب کند. گرچه ابتدا و پس از فارغ‌التحصیلی از رشته ادبیات، کارهایش با استقبال چندانی در عرصه‌ی تئاتر و سینما مواجه نمی‌شود، اما خیلی زود جایگاه‌اش را پیدا می‌کند و موفق به اجرا در سالن‌های معتبر تئاتر می‌شود و کارش جوایزی را هم به خود اختصاص می‌دهد.

یوگنیِ جوان مدام سربه‌سر همکلاسی‌ها و دوستان‌اش می‌گذارد؛ با آن‌ها به سفر می‌رود و ساعاتی طولانی را در کنار آن‌ها می‌گذراند تا این مراودات و اتفاقات پس‌زمینه‌ی آن را دستمایه‌ی داستان‌ها و نمایشنامه‌هایش کند. این اتفاقات کمیک با زبانی ساده و روان در مجموعه‌ی حاضر نیز دیده می‌شود. برای یوگنی همیشه بهانه‌ای برای خندیدن و خنداندن هست. او حتی دوستان‌اش را وامی‌دارد که در عین ناشی‌گری‌های خاص‌شان در زمینه‌ی نمایش، برای او نمایشنامه بنویسند و حتی آن را بازی کنند. آن‌جاست که مثل یک تماشاچی تمام‌عیار می‌نشیند و کارهای‌شان را تماشا می‌کند. او گرچه منتقدی سخت‌گیر است، اما این را هم خوب بلد است که دل دوستان و همراهان‌اش را به دست بیاورد و قدردان تأثیر آن‌ها بر خود باشد. او آن‌قدر به ظرایف وجود آدم‌ها دقیق و حساس است که حتی اگر دو روز را با کسی بگذراند، برای همه‌ی عمرش حرف گفتنی از او دارد. در داستان میخایلیچ، او با معاشرتی دو روزه با مردی که به نظرش انسانی تمام‌عیار و تمثال شاعری سخت‌کوش می‌آید، جهان‌بینیِ آدمی را ترسیم می‌کند که در عین اشراف به ادبیات، توانسته با طبیعت نیز ارتباطی معنادار و جذاب ایجاد کند. یوگنی بسیاری از تجارب شاعرانه‌ی خود را مدیون زندگی دو روزه با این مرد است. او به دوستی و معاشرت هم برای داستان‌گویی بسنده نمی‌کند. خانه و ابعاد و وسایل آن، دانشکده و کتاب‌های آن و جنگل و تمامی موقعیت‌های اسرارآمیزش، برای او جنبه‌هایی طنزآمیز هم دارند. او خود نیز بازیگر خوبی است و می‌داند کجا نوبتِ بازی اوست و چه‌طور باید بازی‌اش را پیش ببرد.

گریشکاوتس نویسنده داستان و نمایشنامه، کارگردان تئاتر و فیلم و بازیگر تأثیرگذار بر هنر دو دهه‌ی اخیر روسیه است. او در سال 1967 در سیبری به دنیا آمده است. او را بیشتر به خاطر نمایشنامه‌هایی می‌شناسند که تک‌گویی‌های کمیک بسیار جذابی دارند. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به آثاری همچون «پلانتا»، «تایتانیک» و «روباشکا» اشاره کرد. در مجموعه داستان پلانکا نیز او به زبانی ساده اما شوخ‌طبعانه حکایاتی از دوره‌های مختلف زندگی خود می‌گوید. اما مجموعه داستان «آقای گریشکاوتس و شش داستان دیگر» نقطه اوج ظهور شخصیتی با خصلت‌های کودکانه است که در ذهن خوانندگان برای مدتها با شوخی‌های منحصر به فرد و نگاه منتقدانه‌ی سرخوشش باقی می‌ماند. شخصیتی که همه علاقه‌مند به معاشرت با او هستند، مثل همنشین طناز و سنگ صبور در داستان «همسایه بالایی، پایینی و بغلی ما» از این مجموعه: «هربار، موقعی که والودیا با یک بطری پیشم می‌آمد داستان زندگی‌اش را برایم تعریف می‌کرد. تمام این داستان‌ها با مونولوگی در مورد این‌که چگونه با لیوسیا آشنا شده، چقدر طول کشیده تا او را به دست بیاورد، چقدر او را دوست دارد، چقدر از این که نمی‌توانند بچه‌دار شوند رنج می‌برند، و لیوسیا چه خانه‌دار خوبی است، خاتمه می‌یافت. داستان‌های زندگی‌اش همیشه مختلف بودند، ولی تک‌گویی‌اش در مورد لیوسیا تقریبا همیشه یکی بود. در حقیقت فقط تفاسیری در مورد این‌که چقدر مردها برای جلب علاقه لیوسیا به خود تلاش می‌کردند و او توانسته بود او را از تمامی آنها بگیرد، به آن داستان‌ها اضافه می‌شد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...