کتاب «تاکتیک‌های افزایش نفوذ در منابع انسانی سازمان‌ها» نوشته پری مکینتاس و ریچارد ا.لوک با ترجمه سید احمد بزازجزایری و نسرین مهدی‌فر توسط انتشارات فرمنش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب در مورد نفوذ و چگونگی توسعه آن است. به‌علاوه نویسندگان اثر کوشیده‌اند در پی تبیین چگونگی استفاده از نفوذ برای تاثیرگذاری روی رفتار و تفکر افرادی که با فرد کار می‌کنند بر بیایند.

توانایی اعمال نفوذ بر دیگران یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت برای افراد در سطوح سازمانی است و غیر مدیران را نیز شامل می‌شود.

مطالب این کتاب در ۶ فصل تنظیم شده است. در فصل اول مفهوم نفوذ شرح داده شده و نویسنده از خلال سطور آن به این مساله اشاره می‌کنند که نفوذ متفاوت از سایر ابزارهای انجام کار مانند قدرت، اجبار و متقاعدسازی است. در فصل دوم و سوم، چارچوب مفهومی نفوذ همراه دو عامل اصلی ارائه خواهد شد که عبارت‌اند از: جنبه‌های اساسی نفوذ (اعتمادسازی، اعتبار و اطمینان سازی و جرات ورزی ) و شش تاکتیک عملی برای نفوذ بر دیگران.

پری مکینتاس و ریچارد ا.لوک می‌گویند نفوذ مبتنی بر اعتماد است. ویژگی‌های اساسی و بنیادی نفوذ چیزهایی هستند که فرد اگر هدف تغییر تفکر و رفتار دیگران در محیط کار باشد، باید در کار خود به نمایش بگذارد. مولفان کتاب معتقدند هنگامی‌که فرد این ویژگی‌ها را دارد، می‌تواند تاکتیک‌های مناسب را برای وضعیت خود انتخاب و اعمال کند. فصول چهار و پنج کتاب هم مختص به این است که مخاطب کشف کند در چه جایگاهی قرار دارد. این فصول نکات عملی را برای نفوذ و تاثیرگذاری بر سه دسته از افرادی که در زندگی کاری فرد خیلی مهم هستند: زیردستان، همکاران و رئیس به مخاطب پیشنهاد می‌دهد.

فصل ششم و پایانی کتاب هم به مساله اخلاق می‌پردازد. نفوذ یک‌طرفِ بالقوه تاریک هم دارد و می‌تواند برای مقاصد غلط به‌کار رود؛ مثل فریب‌دادن، سرکار گذاشتن، دستکاری، خودخواهی و استفاده شخصی از اموال عمومی. نویسندگان کتاب در این‌فصل، این مسائل اخلاقی را بر حسب اهداف، نیات و ابزار نفوذکننده مورد ارزیابی قرار داده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...