کتاب «از اعماق» شامل نامه‌هایی از اسکار وایلد، شاعر و نویسنده ایرلندی، به فارسی ترجمه و توسط نشر مرکز منتشر شد.

به گزارش ایبنا، این کتاب را مریم امینی به فارسی ترجمه کرده است.

«از اعماق» شامل نامه‌ای طولانی است که وایلد از زندان ریدینگ برای دوستش آلفرد داگلس فرستاد. این نامه پنج سال بعد از مرگ شاعر به اهتمام دوست و وصی‌اش، رابرت راس، به صورت کتاب منتشر شد. دستنویس کامل اثر، که راس به موزه بریتانیا تحویل داد، تنها در سال 1960 میلادی ویرایش و چاپ شد.

منتقدان «از اعماق» را نقطه اوج زندگی و فلسفه وایلد دانسته‌اند. وایلد تنها رمان، نمایشنامه و شعر منتشر کرده است، اما نامه او که در این کتاب منتشر شده به مخاطبان اجازه می‌دهد اسکار وایلد واقعی را از زبان خود او و خارج از سبک‌های ادبی و شیوه‌های شعرگونه بشناسد.

ینگل ا.فلاهرتی ویلز معروف به اسکار وایلد، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایرلندی، در 16 اکتبر 1854 میلادی در دوبلین دیده به جهان گشود. در 20 سال اخیر بیش از 25 کتاب مستقل از آثار این نویسنده به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است.

این نویسنده در عمر 46 ساله خود، آثاری همچون «شاهزاده خوشبخت»، «باغچه اناری»، «جنایت لرد آرتور سیویل»،‌ «ب‍ادب‍زن‌ خ‍ان‍م‌ وی‍ن‍درم‍ی‍ر» و «اعماق» را به رشته تحریر در آورد.

«از اعماق»، آخرین ترجمه فارسی از آثار این نویسنده، در 207 صفحه منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...