عکس‌نوشت‌های مصطفی مستور منتشر شد.

«پرسه در حوالی زندگی» (40 یادداشت بر 40 عکس از عکاسان 23 کشور جهان)، به ارایه 40 قطعه عکس از عکاسان ایرانی و خارجی با انتخاب کیارنگ علایی اختصاص دارد، که مستور با توجه به ظرفیت‌های روایی عکس‌ها، متن روایی و برداشت و تحلیل خود را از آن‌ها در حاشیه هر عکس منتشر کرده است.

پرسه در حوالی زندگی مصطفی مستور

 این مجموعه به صورت دوزبانه به تازگی با همکاری نشر چشمه و رسش منتشر شده، که محمد فیض‌الله نوشته‌های مستور را ترجمه کرده است.

همچنین «چند روایت معتبر» (چاپ پنجم)، «دویدن در میدان تاریک مین» (چاپ دوم)، «حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه» (چاپ چهارم)، «استخوان خوک و دست‌های جذامی» (ششم)، «عشق در پیاده‌رو» (چهارم)، و «من دانای کل هستم» (چهارم) به تازگی از سوی نشر چشمه تجدید چاپ شده‌اند. «روی ماه خداوند را ببوس» (چاپ هفدهم) نیز از سوی نشر مرکز چاپ مجدد شده است.

به گزارش ایسنا، «من گنجشک نیستم»، سومین رمان مستور، در حجمی حدودا 100صفحه‌یی، «تهران در بعدازظهر» شامل شش داستان کوتاه به‌عنوان پنجمین مجموعه‌ی داستان این نویسنده، و مجموعه‌ی شعری که هنوز نام مشخصی ندارد و شامل 50 شعر از سروده‌های پنج سال اخیر اوست، آثاری هستند که برای انتشار آماده‌اند، اما مستور فعلا قصد انتشارشان را ندارد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...