گونتر گراس، نویسنده مشهور آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات روز دوشنبه در جلسه رونمایی کتاب خودزندگی نامه‌اش اعلام کرد به رغم حمله‌های شدیدی که در طول سه هفته اخیر به خاطر نیم قرن سکوتش درباره خدمت در هنگ اس اس به او شده است، هنوز هم سرپا ایستاده است.

به گزارش میراث خبر، گراس که یکی از سرشناس ترین نویسندگان آلمانی عصر حاضر محسوب می‌شود، دلیل پیوستنش به هنگ وافن اس اس را در نوجوانی، گریختن از دست خانواده اش و امتناع از شلیک حتی یک گلوله دانسته است.
با این حال، عده ای از منتقدان او در داخل و خارج آلمان گفته اند که این توضیح او بسیار مختصر است و با تأخیری بسیار طولانی ارائه شده است.
هنگامی که یکی از نمایندگان انتشارات Steidl از گراس پرسید که چرا بعد از این همه سال، تازه حالا زندگی نامه‌اش را انتشار داده است؟ این نویسنده گفت:« تصمیم گرفتن به این کار برای من در حکم فرآیندی بلند مدت بود، چراکه اطمینان نداشتم که بتوانم گذشته ام را شرح دهم.»
گونتر گراس ده‌ها سال در آلمان به عنوان نمادی برای اخلاقیات شناخته می‌شد چرا که مدام آلمانی‌ها را به اعتراف به فعالیتهای گذشته‌شان دعوت می‌کرد. با این حال، این نویسنده 78 ساله سه هفته پیش، ستایشگران خود را با اعتراف به خدمت دوران هفده سالگی‌اش در هنگ وافن اس اس در طول جنگ جهانی دوم حیرت زده کرد.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...