گونتر گراس، نویسنده مشهور آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات روز دوشنبه در جلسه رونمایی کتاب خودزندگی نامه‌اش اعلام کرد به رغم حمله‌های شدیدی که در طول سه هفته اخیر به خاطر نیم قرن سکوتش درباره خدمت در هنگ اس اس به او شده است، هنوز هم سرپا ایستاده است.

به گزارش میراث خبر، گراس که یکی از سرشناس ترین نویسندگان آلمانی عصر حاضر محسوب می‌شود، دلیل پیوستنش به هنگ وافن اس اس را در نوجوانی، گریختن از دست خانواده اش و امتناع از شلیک حتی یک گلوله دانسته است.
با این حال، عده ای از منتقدان او در داخل و خارج آلمان گفته اند که این توضیح او بسیار مختصر است و با تأخیری بسیار طولانی ارائه شده است.
هنگامی که یکی از نمایندگان انتشارات Steidl از گراس پرسید که چرا بعد از این همه سال، تازه حالا زندگی نامه‌اش را انتشار داده است؟ این نویسنده گفت:« تصمیم گرفتن به این کار برای من در حکم فرآیندی بلند مدت بود، چراکه اطمینان نداشتم که بتوانم گذشته ام را شرح دهم.»
گونتر گراس ده‌ها سال در آلمان به عنوان نمادی برای اخلاقیات شناخته می‌شد چرا که مدام آلمانی‌ها را به اعتراف به فعالیتهای گذشته‌شان دعوت می‌کرد. با این حال، این نویسنده 78 ساله سه هفته پیش، ستایشگران خود را با اعتراف به خدمت دوران هفده سالگی‌اش در هنگ وافن اس اس در طول جنگ جهانی دوم حیرت زده کرد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...