گونتر گراس، نویسنده مشهور آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات روز دوشنبه در جلسه رونمایی کتاب خودزندگی نامه‌اش اعلام کرد به رغم حمله‌های شدیدی که در طول سه هفته اخیر به خاطر نیم قرن سکوتش درباره خدمت در هنگ اس اس به او شده است، هنوز هم سرپا ایستاده است.

به گزارش میراث خبر، گراس که یکی از سرشناس ترین نویسندگان آلمانی عصر حاضر محسوب می‌شود، دلیل پیوستنش به هنگ وافن اس اس را در نوجوانی، گریختن از دست خانواده اش و امتناع از شلیک حتی یک گلوله دانسته است.
با این حال، عده ای از منتقدان او در داخل و خارج آلمان گفته اند که این توضیح او بسیار مختصر است و با تأخیری بسیار طولانی ارائه شده است.
هنگامی که یکی از نمایندگان انتشارات Steidl از گراس پرسید که چرا بعد از این همه سال، تازه حالا زندگی نامه‌اش را انتشار داده است؟ این نویسنده گفت:« تصمیم گرفتن به این کار برای من در حکم فرآیندی بلند مدت بود، چراکه اطمینان نداشتم که بتوانم گذشته ام را شرح دهم.»
گونتر گراس ده‌ها سال در آلمان به عنوان نمادی برای اخلاقیات شناخته می‌شد چرا که مدام آلمانی‌ها را به اعتراف به فعالیتهای گذشته‌شان دعوت می‌کرد. با این حال، این نویسنده 78 ساله سه هفته پیش، ستایشگران خود را با اعتراف به خدمت دوران هفده سالگی‌اش در هنگ وافن اس اس در طول جنگ جهانی دوم حیرت زده کرد.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...