هشتادمین سالروز تولد گونترگراس نویسنده آلمانی با اجرای اجرای نمایش صحنه ای "طبل حلبی" در لهستان جشن گرفته می‌شود.

گونترگراس ماه آینده برای شرکت در مراسم تولد و تجلیل از آثارش به زادگاه خود در "گدانسک" لهستان می‌رود.

به گزارش مهر به نقل از Afp لهستان، شهرداری این شهر اعلام کرده است: «گراس بین روزهای 4 تا 6 اکتبر در شهر "گدانسک" که سابقا بندر آزاد دانزیگ بود، خواهد حضور می‌یابد. در طول مدت حضور او در شهر برنامه‌ها، رویدادها و نمایشگاه‌های مختلفی برگزار خواهد شد و گروه‌های مختلف هنری نیز به اجرای برنامه خواهند پرداخت.

یکی از این برنامه‌ها اجرای نمایشی "طبل حلبی" رمان معروف گونترگراس است که حوادث آن در دانزیگ اتفاق می‌افتد و نمونه یکی از آثار زیبای ادبیات آلمان پس از جنگ به حساب می‌آید. همچنین فیلمی که در دهه 70 از روی این رمان ساخته شده در مراسمی به نمایش درمی‌آید.

قرار است مقامات بلند پایه آلمان و لهستان هم در این مراسم ها شرکت کنند.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...