رمان «منطق عشق» نوشته تامارا وبر با کسب اجازه از نویسنده و پیام وی برای مخاطبان فارسی‌‏زبان، منتشر شد.

به گزارش مهر، این رمان که با ترجمه علی شاهمرادی به چاپ رسیده، داستان دختری را روایت می‏‌کند که بعد از تجربه حادثه‌ای هولناک در زندگی‌اش، به دوست داشتن و دوست داشته شدن پناه آورده، اما میان دو محبوب، سرگردان مانده است.

تامارا وبر که از عاشقانه‌نویسان مطرح دنیاست، در بخشی از پیامی که به خوانندگان فارسی‌زبان «منطق عشق» داده، آورده است: «طبق قوانین امریکا و از طرفی به دلیل نبود قانون کپی رایت در ایران، امکان بستن قرارداد رسمی میان ما وجود ندارد، که اگر این امکان هم وجود داشت، حاضر بودم به خاطر مخاطبان ایرانی، تحت هر شرایطی آن را بپذیرم.»

«منطق عشق» از پرفروش‌ترین کتاب‏‌های نیویورک تایمز، یو اس ای تودی و آمازون بوده و دومین کتاب برتر سال ۲۰۱۲ به انتخاب کاربران سایت گودریدز. این کتاب همچنین تا به امروز به بیست و شش زبان ترجمه شده است.

این رمان دومین همکاری مشترک علی شاهمرادی و نشر خزه است. این مترجم و ناشر، سال گذشته رمان «وقتی که او رفت» (لیزا جوئل) را منتشر کردند و رمان «می‌خواستم فرشته باشم» (ملینا مارچتا) را هم در دست انتشار دارند.

«منطق عشق» در ۳۵۲ صفحه و با بهای ۴۷ هزار تومان توسط نشر خزه منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...