رمان «زنبورهای خاکستری» نوشته آندری کورکوف با ترجمه آبتین گلکار توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، «زنبورهای خاکستری» جدیدترین رمان کورکوف، در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. از این نویسنده پیش‌تر رمان «مرا به کنگاراکس نبر!» در سال ۹۵ با بازگردانی همین مترجم توسط همین ناشر چاپ شده بود. آندری کورکوف نویسنده اوکراینی و متولد سال ۱۹۶۱ است. این نویسنده در رمان‌هایش به اتفاقات و واقعیت‌های بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی می‌پردازد. «مرا به کنگاراکس نبر!» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و در آن تصویر تکان دهنده‌ای از دوران مذکور ارائه می‌شد.

در «زنبورهای خاکستری» کورکوف ماجرای چالش‌های داخلی اوکراین را سر موضوع شبه‌جزیره کریمه روایت کرده است. او در این کتاب، انسانیت از دست‌رفته و مردی را که از همه‌چیز ناامید شده به تصویر کشیده است. مرد مورد اشاره در این رمان، از همه‌چیز و همه‌کس ناامید است، جز زنبورهایی که باید از ماجرای شبه‌جزیره کریمه، سربلند بیرون بیایند.

حق امتیاز ترجمه فارسی رمان «زنبورهای خاکستری» توسط نشر افق، از نویسنده این اثر خریداری شده است. این رمان در ۷۴ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

صاحبخانه با تعجب از آنچه شنیده بود، دوباره به شوق آمد: «مثلا چه اسمی برایش می‌گذاری؟»
سرباز با شک و دودلی جواب داد: «چه اسمی؟ نمی‌دانم، من که سیاستمدار نیستم! مثلاً جمهوری مردم اوکراین.»
سرگِی سر جنباند: «نه، مردمی نه! وگرنه فوری احمق‌ها و جانی‌ها می‌آیند سر کار. مثل این جمهوری مردمی دُنِتسک! راستی تو چرا صورتت را اصلاح نکرده‌ای؟»
پترو پرسید: «من؟» و دستی به گونه‌اش کشید: «منتظرم نیروهای داوطلبمان تیغ یک‌بارمصرف برایمان بیاورند.»
سرگئیچ گفت: «صبر کن!» دوباره بلند شد و به سمت قفسه به راه افتاد. با جعبه کوچکی در دست برگشت.
- بیا، این را بگیر! ریش‌تراش برقی است! کهنه است، ولی مثل کمباین کار می‌کند. یک دانه مو را هم باقی نمی‌گذارد!
پترو یک ریش‌تراش برقی گردوقلنبه، شبیه به گلابی لهیده، از جعبه بیرون کشید که خطاطی فلزی زیبایی روی بدنه قرمزش به چشم می‌خورد: «خارکوف».
سرگئیچ ادامه داد: «اینجا به هیچ درد من نمی‌خورد. ما که برق نداریم!»
پترو ریش‌تراش را به جعبه‌اش برگرداند و قول داد: «ممنون، بعداً برش می‌گردانم!» ناگهان چشمانش برق زد، انگار چیز مهمی یادش افتاده بود. گفت: «راستی، آن جنازه را که توی دشت افتاده بود، برده‌اند. لابد
کار تجزیه‌طلب‌های کاروسِلینو بوده. دیگر اثری از جنازه نیست!»
سرگئیچ پوزخند زد: «کار من است. با برف پوشاندمش. بیچاره هنوز همان جاست!»
سرباز حیرت کرد: «واقعا؟ عجب کار خطرناکی کردید! اگر می‌دیدند ممکن بود شلیک کنند!»

این کتاب با ۴۶۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...