رمان «شایو» اثر اوسامو دازای با ترجمه مرتضی صانع توسط انتشارات کتاب فانوس منتشر شد. این رمان روایت کننده افول ژاپن پس از جنگ جهانی دوم است.

به گزارش مهر، دازای در سال ۱۹۴۸ و در سن ۳۸ سالگی از دنیا رفت و علیرغم اهمیتی که در ادبیات معاصر ژاپن داشت، اما پیشتر صرفاً چند داستان کوتاه از او به فارسی ترجمه شده بود و این کتاب در واقع نخستین اثر مستقل از او در زبان فارسی است. «مار»، «آتش»، «گل‌های شب‌بو»، «نامه‌ها»، «بانوی من»، «افتاد مشکل‌ها»، «وصیت‌نامه» و «قربانیان» عناوین بخش‌های مختلف این رمان است.

«شایو» رمانی درباره افول است. زندگی و هر آنچه رنگی از زندگی دارد همواره آمیخته به فراز و فرود است. از این حکم طبیعت گریزی نیست و ناگزیر هر دوره را پایانی است: حتی دوران امپراتوری و دوران جلال و جبروت. ژاپن که برای خود شأن و منزلتی داشت پس از جنگ جهانی دوم از عرش به فرش کشیده شد. رمانِ «شایو» راوی بخشی از این افول است. این رمان ماجرای خانواده‌ای از طبقه‌ی اشراف را روایت می‌کند که به دلایلی، از جمله بحران هویت اجتماعی و چشیدنِ طعم شکست در جنگ، مانند بسیاری دیگر از مردم این سرزمین به خُردی افتاده است. راوی دختر خانواده است. پدرش مرده و برادرش به جنگ رفته و مدت‌هاست که خانواده از او بی‌خبر است. او به تنهایی از مادر مریض احوالش نگهداری می‌کند.

دختر راوی رمان اما عاصی است. سهم خود را از زندگی می‌جوید. با خود در جدال است و آرام ندارد. اصالت مادر را می‌ستاید و در مقابل از بی‌عرضگی و محافظه‌کاری خود بیزار است. «شایو» از پایانِ یک دوران سخن می‌گوید. قلم دازای نیز در این رمان به شدت جذاب است؛ جذابیتی که متن ترجمه آن را به خوبی بازتاب می‌دهد. مترجم این رمان علیرغم جوانی، در نخستین تجربه حرفه‌ای ترجمه خود موفق بیرون آمده است.

انتشارات کتاب فانوس رمان «شایو» اثر اوسامو دازای و ترجمه مرتضی صانع را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۲۸ صفحه و بهای ۱۹ هزار تومان منتشر کرده است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...