• 03 آبان 1401

    گدای-محفوظ-در-گفتوگو-با-محمد-دهقانی

    سرنوشت غم‌انگیز روشنفکران جهان سوم ... روشنفکر امروز ما تا حد زیادی از جامعه و واقعیت بریده است و واقعیت برایش به شکل مجازی درآمده است... مصری‌ها تجربه‌هایی مستقیم از استعمار دارند و به دلیل تجربه‌هایشان از دوران ناپلئون از نظر اندیشه سیاسی و اجتماعی پخته‌تر از ما هستند و می‌توانیم از آنها یاد بگیریم... ما آموزش را وسیله کرده‌ایم که نابغه تربیت کنیم... روشنفکر ایرانی به جامعه باج می‌دهد و خودش را نماینده مردم می‌داند... چرا روشنفکر ما خطاهای مردم را نقد نمی‌کند؟ ...

  • 04 مرداد 1401

    زوربای-یونانی-در-گفتوگو-با-احسان-شریعتی

    دین ایستا، دینی است از روی ترس از مرگ و از سنخ خرافه و برای حفظ خود، اما دین پویا دین قهرمانان، پیامبران، بنیان‌گذاران و عارفان است... در «مسیح بازمصلوب» با نوعی «الهیات رهایی‌بخش» مواجهیم، اینکه پیامد کلام الوهی باید رهایی مردم باشد... دکتر شریعتی در درک این نوع الهیات با کازانتزاکیس اشتراک داشت... نشان می‌دهد که جهل، تعصب، خرافه و سنت، چگونه در فرهنگ مذهبی و محلی در هم آمیخته... می‌گوید ما به خاطر وطن جنایت‌هایی کردیم که شرم می‌کنم برگردم به آنها نگاه کنم... گفتن حقیقت به مردم کار سختی ست ...

  • 09 اسفند 1400

    سالهای-کارآموزی-ویلهلم-مایستر-یوهان-ولفگانگ-گوته

    بورژوازاده‌ای است شاعر... نمایشنامه‌های متعددی نوشته که میل دارد آنها را به روی صحنه بیاورد... روابطی با هنرپیشه‌ای به نام ماریان دارد... در هرمرحله از زندگی، زنی چون آیینه‌ی او در مقابلش قرار می‌گیرد... دخترک بازیگر و شخصیت ویژه و معمایی چنگ‌نواز پیر... به خواندن شکسپیر روی می‌آورد... گروه «فرزانگان» نظارتِ پنهانی و از دور بر تربیت او دارد... با غم فراق و اندوه آشنا می‌شود... دل او را می‌رباید و با او ازدواج می‌کند... در سراسر زندگی و تا آخرین نفس «کارآموز» باقی می‌مانیم... چشم‌اندازی همه‌جانبه ...

  • 11 بهمن 1400

    لوکاچ-و-رئالیسم-آلمانی-در-گفتوگو-با-اکبر-معصومبیگی

    با وضعیت می‌سازد و می‌پذیرد که نوعی ندامتنامه بنویسد... بهتر است توانم را در زمینه‌ای به کار بگیرم که ارتباط مستقیمی با سیاست نداشته باشد... یکی از ترفندهای نازیست‌ها و فاشیست‌ها این بود که برخی نویسندگان را از آن خودشان می‌کردند... پیوند میان امر اجتماعی و عمومی با امر فردی را اوج هنر کلاسیک می‌داند... هنر به دنبال ایده‌آلیزه‌کردن زندگی و واقعیت است برای آنکه بتواند نوعی همذات‌پنداری با امر زیبا به وجود بیاورد... نویسنده‌های به‌اصطلاح بی‌طرف از قضا به طرف راست افراطی و فاشیسم می‌روند ...

  • 04 بهمن 1400

    نگاهی-به-سارا-و-سرافینا-بهروز-ناصری

    خاطرات یک استاد دانشگاه... دور از چشم همسرش عاشق سرافینا شده... شوهرش الکلی و همیشه مست بوده ... لباس‌های ورزشی دخترش را می‌پوشد... عاشق یک جوان مسلمان شده... دانشجوی معماری ست... قرار است یک زوج جوان با کمک اسناد غسل تعمید جعلی از سارایووی تحت محاصره خارج شوند... برای زندگی کردن حق انتخاب ندارد اما برای مردن می‌تواند حق انتخاب داشته باشد... من می‌توانم از سارایوو خارج شوم اما سارایوو نمی‌تواند از من خارج گردد... زنده ماندن بدون عشق دیگر اسمش زندگی نیست ...

  • 28 دی 1400

    نگاهی-به-خاندان-ویال-نادیا-حقدوست

    روح انسانی که روی زمین کار می‌کند ساده‌تر، ناب‌تر، زیباتر و نجیب‌تر باقی می‌ماند... زن و شوهر نماد سنت و وفاداری هستند... تاجر دامی که از هیچ شروع کرده... یک خانه مد در پاریس تاسیس کرده... یک نظامی که بعد از جنگ در هندوچین، در نبردهای الجزایر شرکت خواهد کرد... جنگ و چهار سال حبس در بازداشتگاه‌های نازی جلوی جاه‌طلبی‌هایش را گرفته... کیفرخواستی در مقابله با نابودکنندگان کشاورزی خانوادگی، سیاستمداران ناکارآمد و تکنوکرات‌ها و فروپاشی تاریخ کشاورزی چند هزار ساله‌ ...

Loading
دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
سرگذشت خانواده‌ای که فرجام انقلاب را بازتاب می‌دهد... رمان حافظه‌ی شکست‌خوردگان است و نوشتن رمان نوشتن تاریخ سرکوب‌شدگان... پسرِ دانشگاهیِ خانواده که در سیاست زیاده‌روی می‌کند، کسی که فروبستگی خانواده را با گشودگی دانشگاه نقض می‌کند؛ پلی است بین دو مصر قدیم و جدید... کارکرد زمان را در این انقلابِ رو به قهقرا و در نسل‌های بعدی که سهمی در خیزش آن نداشته‌اند... دستاورد انقلاب در خانواده به چشم می‌آید... دختری که عاشق آن شهید بود، به سرباز انگلیسی دل می‌بازد ...
تلاش یک مرد فرانسوی برای فرار از روزمرگی عشق یک زن و کسب عشق جدید از زنی دیگر...زن در عین زیبایی، شخصیتی مسلط و تیزهوش دارد و از ابتدای رابطه‌شان، در دو یا سه ماجرای عاشقانه‌ی مرد با زنان دیگر، خطر را کشف و خنثی کرده است... گرفتاری بین دختر نجیب و زن اغواگر... مثل کسی خودکشی می‌کنی که شیشه سم رو بو می‌کنه ولی جرات نداره اونو به لب‌هاش نزدیک کنه. تو آدم بزدلی هستی. و خودت هم اینو می‌دونی... طی طریق یک‌انسان معمولی برای قاتل‌شدن ...
حاکمیت رسانه‌ای با تلویزیون است و ادبیات در آستانه فروپاشی... آتش‌نشان‌ها استخدام می‌شوند تا هر اثر مکتوبی را که در مسیر آنها قرار می‌گیرد، آتش بزنند... همسرش تمام روز را پای تلویزیون می‌گذراند... با یک همسایه جوان و متفاوت به نام کلاریس آشنا می‌شود... طوری زندگی کن که انگار 10 ثانیه دیگر می‌میری... اگر نادانی خود را پنهان کنید، هیچ‌کس آسیبی به شما نمی‌رساند... اشاراتی به رویدادهای دوران مک کارتی دارد ...
در دادگاه طلاق هفتمین زنش حضور دارد... هر دو ازدواج‌های متعدد کرده‌اند، شکست‌های عاطفی خورده‌اند و به دنبال عدالت و حقیقتند... اگر جلوی اشتهاتون به زن‌ها رو نگیرین بدجوری پشیمون می‌شین... اشتتلر تا پایان داستان، اشتهایش را از دست نداد، ترفیع شغلی نگرفت و پشیمان هم نشد... دیگر گاوصندوق نمی‌دزدند بلکه بیمه را گول می‌زنند و با ساختن صحنه تصادف، خسارت می‌گیرند... صاحب‌منصب‌ها و سیاستمداران، پشت ویترین زندگی‌شان، قانون و عدالت را کنار می‌گذارند ...
وایدر سرنوشت شیلی است که از آلنده به پینوشه دیکتاتور تبدیل می‌شود... ضد قهرمانی است که راسکولینکف‌وار آدم می‌کشد اما هیچ‌وقت و هیچ جا ته مانده‌ای از عذاب وجدان را تجربه نمی‌کند و حتی نمایشگاهی از قتل‌های شاید زنجیره‌ای‌اش را در معرض دید دوستانش می‌گذارد... یک خلبانِ شاعرِ امنیتیِ قاتل... انتخاب محفل شاعرانه برای تشریح جنایت، هوشمندانه و متمایز با دیگر آثار مشابه در این ژانر است ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...