آیا میتوان در زبان یک متن خاص، راز هستی چندلایه و روزمره انسان عام را پیدا کرد؟... هنری که انسان عام و مردم عوام را در خود لحاظ کرده باشد، بهلحاظ اخلاقی و زیباشناسانه برتر و والاتر از هنری است که به عوام نپرداخته... کتاب خود را با نقدی تند از ویرجینیا وولف به پایان میبرد، لوکاچ نیز در جیمز جویس و رابرت موزیل چیزی بهجز انحطاط نمیدید... شکسپیر امر فرازین و فرودین را با ظرافتی مساوی درهم تنید، اما مردم عادی در آثار او جایگاهی چندان جدی ندارند
...
مادرش برای جبران کمبود عشق در زندگی زناشوییاش تا چهارسالگی به او شیر میداده... پدر هدف زندگیاش را در این میبیند که ثروت و قدرت ناشی از آن را که بر مردم اعمال میکند، افزایش دهد... عمه با دختر و نوهاش زندگی بدوی و بهکل رها از آداب و رسوم مدنی دارد... رابطهای عاشقانه با نوهی عمه آغاز میکند... مراسم نمادین تشرف... رؤیای کودکیاش مبنی بر قدرت پرواز به حقیقت میپیوندد
...
داستان به طور جذابی خندهدار است. حتی راوی رمان با پندهای بهجا، خندهدار و بیمقدمه، مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد... ما اعلام ورشکستی اخلاقی کردیم ولی به ولخرجی ادامه دادیم! قبول کنید. بهترین حال ما بعد از مصرف اکستازی بود... در دنیای پس از مرگ، متوجه میشود که در شهری به نام لاگاریا، «یه شهرستان دور افتاده بین دو شهر نسبتاً بزرگ» گیر افتاده... از زندگیهایمان شرمنده بودیم و حالا از آخرتمان هم شرم داشتیم
...
نسل «بیت» پس از جنگ جهانی دوم و تبعات ویرانکنندهای که جنگ بر بشر و طبیعت تحمیل کرد به وجود آمد... Beat در زبان عامیانه آمریکاییها به معنای خسته و کوفته بود... لقب پادشاه «بیتنیکها» را توسط رسانهها گرفته بود... بر همه چیز جز خدا و مادرش میشورد... از یک سو در پی انزوای خود یا مردن و از طرفی به دنبال خوشی با دوستانش در جادههاست... کتابها را جانخراب مینامد و آرزو میکند که برود و کارگر آسیاب شود
...
مردی تنهاست که رازی را مخفی میکند... مخفیانه نامههای مردم را میخواند... معاشقهای با نامهنگاری با اشعار هایکو میان گستون، یک دانشگاهی بومی و شاعری چیرهدست و سیگولین، معلمی جوان... تصمیم می گیرد که به جای شاعر به دختر نامه بنویسد و پای در زندگی او بگذارد... خود را گرفتاری حریص در میان رابطه زوجی دور از هم میبیند، اما این فریبکاری تا به کی می تواند ادامه پیدا کند؟
...
داستان سه نسل از خانواده «یو» در شهرستان گائو می... به دلیل وقوع انقلاب فرهنگی تحصیل را رها کرد و همپای با موج انقلابیون به مدت ۷ سال در روستاها به کارهایی نظیر دامداری، چمن زنی، کاشت ذرت، پرورش پنبه، برداشت گندم و باربری با چرخ دستی پرداخت... چهار سال کتابداری در ارتش... همسرش مورد اصابت گلوله ژاپنیها قرار میگیرد... روستای خود را دوست دارد و در عین حال از آن متنفر است... مبارزه میکنیم تا یا همه مثل ماهی بمیریم، یا این تور پاره شود
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
بازخوانی ماجراهای چپ مارکسیست- لنینیست که از دهه ۲۰ در ایران ریشه دواند... برای انزلی و بچههای بندرپهلوی تاریخ مینویسد... تضاد عشق و ایدئولوژی در دوران مبارزه... گاهی قلم داستاننویسانهاش را زمین میگذارد و میرود بالای منبر وعظ. گاهی لیدر حزب میشود و میرود پشت تریبون. گاه لباس نصیحتگری میپوشد... یکی از اوباش قبل از انقلاب عضو کمیته میشود... کتاب پر است از «خودانتقادی»
...
آیا میتوان در زبان یک متن خاص، راز هستی چندلایه و روزمره انسان عام را پیدا کرد؟... هنری که انسان عام و مردم عوام را در خود لحاظ کرده باشد، بهلحاظ اخلاقی و زیباشناسانه برتر و والاتر از هنری است که به عوام نپرداخته... کتاب خود را با نقدی تند از ویرجینیا وولف به پایان میبرد، لوکاچ نیز در جیمز جویس و رابرت موزیل چیزی بهجز انحطاط نمیدید... شکسپیر امر فرازین و فرودین را با ظرافتی مساوی درهم تنید، اما مردم عادی در آثار او جایگاهی چندان جدی ندارند
...
با دلبستگی به دختری به نام «اشرف فلاح» که فرزند بانی و مؤسس محله است، سرنوشتِ عشق و زندگیاش را به سرنوشت پرتلاطم «فلاح» و روزگار برزخی حال و آیندهاش گره میزند... طالع هر دویشان در کنار هم نحس است... زمینی برای بازی خردهسیاستمدارها و خردهجاهطلبها... سیاست جزئی از زندگی محله است... با آدمها و مکانی روبهرو هستیم که زمان از آنها گذشته و حوادث تکهتکهشان کرده است. پوستشان را کنده و روحشان را خراش داده
...
مادرش برای جبران کمبود عشق در زندگی زناشوییاش تا چهارسالگی به او شیر میداده... پدر هدف زندگیاش را در این میبیند که ثروت و قدرت ناشی از آن را که بر مردم اعمال میکند، افزایش دهد... عمه با دختر و نوهاش زندگی بدوی و بهکل رها از آداب و رسوم مدنی دارد... رابطهای عاشقانه با نوهی عمه آغاز میکند... مراسم نمادین تشرف... رؤیای کودکیاش مبنی بر قدرت پرواز به حقیقت میپیوندد
...
این خمودگی، انگار آغاز یک نوع اضمحلال اخلاقی شده... بزرگترین انحراف در ادبیات جنگ با کتاب «دا» آغاز شد... صاحبخانه جنگم و نه مستاجر جنگ... ضدجنگ در جایی اتفاق میافتد که مردم از جنگ پشیمان باشند. در آلمان بعد از جنگ جهانی دوم، گروه 47 که تشکیل میشود، هانریش بل و عدهای دیگر عضو آن گروه بودند، ادبیات ضدجنگ را تبلیغ میکردند، پشیمان بودند، کشور آنها تبدیل به ویرانه شده بود... بعد از انقلاب، ادبیات و سینما از هم دور شدند
...