رمان «خاک آمریکا» [American Dirt (Oprah's Book Club)] اثر جنین کامینز [Jeanine Cummins] با ترجمه سمیه صادقی از سوی نشر ورا منتشر شد.

خاک آمریکا» [American Dirt (Oprah's Book Club)]  جنین کامینز [Jeanine Cummins

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، تازه‌ترین اثر از مجموعه «رمان جهان» نشر ورا با عنوان «خاک آمریکا» با ترجمه سمیه صادقی در ۳۵۰ صفحه و بهای ۶۵ هزار تومان منتشر شد. رمان «خاک آمریکا» اثر جنین کامینز، نویسنده جوان آمریکایی است که به عنوان رمان مطرح سال ۲۰۲۰ شناخته می‌شود و توجه اکثر منتقدان را به خود جلب کرده است.

این رمان روایت سفر پر التهاب کتابفروشی است که برای فرار از دست کارتل‌های مواد مخدر مکزیک دست به سفری خطرناک می‌زند. نیویورک ژورنال کتاب را واقع‌گرایی مدرن و شگفت انگیز خوانده است و لس‌آنجلس تایمز رمان خاک آمریکا را بالا برنده آدرنالین خون می‌داند. همچنین نویسندگان سرشناسی همچون جان گریشام، آن پچت و جولیا آلوارز در ستایش این کتاب سخن گفته‌اند. اگرچه سلما هایک بابت تبلیغ این کتاب عذرخواهی کرد.

از دیگر ترجمه‌های منتشر شده سمیه صادقی می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد: «کرم شب تاب» اثر هنری پورتر، «شبح ویرانی‌ها» اثر خوان گابریل واسکت و «تلفن همراه مرد مرده» اثر سارا رول.

................ هر روز با کتاب ...............

صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...