طی مراسمی از استاد غلامرضا اعوانی تقدیر شد.

به گزارش ایرنا، حسن بلخاری، رئیس انجمن مفاخر فرهنگی، حضور استادان فلسفه را در این بزرگداشت، غنیمت دانست و گفت: مفتخریم که در این انجمن سه‌گانه اعظم فلسفه ایران را تکریم کرده‌ایم و برای دینانی و داوری مراسمی برگزار کرده‌ایم و این بار در خدمت اعوانی هستیم.
وی افزود: من 14 سال پیش به خدمت ایشان رسیدم و مسائلی از ایشان پرسیدم که راهنمایی پدرانه‌شان هم انگیزه‌بخش بود و هم مرا آرام کرد، این ویژگی بزرگان است. ایشان علاوه بر تالیفاتشان در فلسفه، از معدود فلاسفه هستند که در باب هنر هم سخن گفته‌اند. دلیل این کار هم وقوف‌شان بر این مساله است.
بلخاری با اشاره به رساله دکتری اعوانی درباره فلوطین گفت: ممکن نیست کسی فلوطین خوانده باشد و شیدا نشده باشد، سنت‌گرایان بر اساس چهار ویژگی به هنر توجه می‌کنند، نخست وحدانیت که می‌گوید سنت انسانی نیست، دوم استمرار که با ختم وحی به پایان نمی‌رسد، سوم اثبات که هر روز پرده حقیقت کنار می‌رود، چهارم تجسم که اساس هنر است و اگر حقیقت تجسم نباید، حقیقت مکتوم، امکان هدایت ندارد، رمز گرای دامادش سنت‌گرایان به هنر همین تجسم است.

** داوری: ما به اعوانی نیاز داریم، چون به علم نیاز داریم
رضا داوری اردکانی، چهره ماندگار فلسفه و عضو فرهنگستان علوم ایران، با عذرخواهی از کسالت احوالش گفت: هر جامعه‌ای هر مردمی و هر قومی، نیازهایی دارند که برخی از آن‌ها شناخته است و برخی نه، گاهی چیزهایی که نیاز است را نمی‌بینیم و می‌گوییم نیازی نیست اما ما در زمان کنونی به علم و فلسفه نیاز داریم. گذشتگان این نیاز را نداشتند، نیازها متغیرند، گذشتگان نیازی به فلسفه نمی‌دیدند و این‌ها همه فضیلت بود، علم و فلسفه عظمت انسانی بود اما امروز نیاز معمولی و روزمره است. امروز ارزش‌ها دگرگون شده ما به علم از دو جهت نیاز داریم یکی از جهت روانشناسی که علم ما را آرام می‌کند و دیگر آن‌که نیاز ما را برآورده می‌کند صرف‌نظر از آن‌که برای پیشرفت هم به علمی نیاز داریم، برای خودمان و برای آینده کشورمان به فلسفه نیاز داریم.
وی افزود: من خوشحالم که این این روزها دیالوگی، بین تمام رشته‌ها به ویژه بین فلسفه و علوم ایجاد شده، فلسفه همیشه سهم خود را در دانش داشته اما این رابطه که بین علم و فلسفه برقرار شده خوشحال‌کننده است. چرا فلسفه به هنر می‌پردازد؟ چون برای تشخیص نیازها هیچ علمی نمی‌تواند در مورد آن سخن بگوید اما آن‌چه می‌تواند به ما بگوید نیازمند چه هستیم، فلسفه است و من می‌گویم ما به دکتر اعوانی نیاز داریم و ایشان به هنر توجه کرده چون به زیبایی و شادی نیاز داریم فیلسوف ما هم به این نیاز توجه کرده است.
این استاد فلسفه ادامه داد: ما به دکتر اعوانی نیاز داریم چرا که به کسانی نیاز داریم که همراه علم هستند نه به کسانی که دارای علم‌اند. در هر شرایطی اگر شما در بند سود باشید، علم به شما سود نمی‌دهد، اگر دنبال علم باشید علم به شما سود می‌دهد. ما به کسانی نیاز داریم که علم آن‌ها را داشته باشد دکتر اعوانی کارهای بزرگی در فلسفه کردند و از نوجوانی همه عمرشان را در خدمت فلسفه بودند. ایشان از نوجوانی با قرآن مأنوس بوده و شما می‌دانید که این چه فضیلتی دارد.
او با بیان این که افلاطون متفکری الهی است، گفت: فلسفه ما از قرن 3 درگیر است و اعوانی که به افلاطون عشق می‌ورزد، مروج فلسفه است چون فیلسوف نمی‌تواند ایدئولوگ باشد، اعوانی ترویج افلاطون نمی‌کند ترویج فلسفه می‌کند. ایشان به فلسفه خدمت کردند کتاب‌هایشان محکم است چه تالیف و چه ترجمه همه قابل استناد است و رفع تکلیف نیست. او در نوشتن عجله نمی‌کند که کار باید امروز تمام شود، کار باید محکم باشد.
داوری اضافه کرد: ما به معرفی فلسفه ایران و جهان نیاز داریم و اعوانی جزو معدود شایستگان است که می‌تواند این کار را انجام دهد، تسلط او بر فلسفه و آشنا بودن به زبان و فلسفه اروپایی، توان معرفی فلسفه ایران به جهان را به ایشان می‌دهد. ایشان در چین هم فلسفه، عرفان و مولانا درس داده‌اند، درسی که مهم بوده ما از چین فقط عروسک نمی‌خریم با آن‌ها رابطه فرهنگی داریم و اعوانی در مقام کسی که وظیفه دیپلماسی فرهنگی را به عهده دارد، وظیفه‌اش را به انجام رساند، به یاد داشته باشیم که ملاحان چینی شعر سعدی را می‌خواندند، پس فرهنگ ما از مدت‌ها پیش به سرزمین‌شان انتقال پیدا کرده است.
وی در پایان گفت: اعوانی صفات اخلاقی کم‌نظیری هم دارد حجب، صداقت و در عین‌حال صریح سخن گفتن اما پیش ایشان با افلاطون نمی‌توانید مخالفت کنید چون دیگر آن آدم نجیب و ساکت به صدا می‌آید البته به حرمت فلسفه و به احترام دانش، بزرگی در انتصاب به حق است و ایشان بزرگ‌اند.

** محقق: قدردانی از بزرگان علم یعنی هنوز مشمول رحمت خداوند هستیم
مهدی محقق، استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اشاره به آشنایی‌اش با غلامرضا اعوانی گفت: او را متجاوز از 50 سال است که می‌شناسم، از دوران بنیاد حکمت و فلسفه که من و مرحوم محمود شهابی و برخی بزرگان پایه‌گذارش بوده‌ایم. در این مجموعه با تلاش دکتر اعوانی، آثار خوبی تقدیم جامعه شد.
وی افزود: درباره اثری که فلوطین به جا گذاشته است باید بگویم عرفان اسلامی متاثر از اوست، خصوصاً مسئله عشق که او بررسی کرده، بسیار اهمیت دارد و مسئله کلیدی کلام اوست. من درباره این بزرگداشت‌ها معتقدم باید شرایطی فراهم شود که نسل جوان در آن شرکت کنند، باید این مراسم دیده شود، ما در این مدت 181 کتاب در شرح حال بزرگان و مفاخر این مملکت، منتشر و بزرگداشت ایشان را برگزار کرده‌ایم. نمی‌شود که بگوییم رحمت خدا از ما قطع شده و دیگر مولانا و سعدی و سهروردی و ابن‌سینا و شاعر و متفکر نداریم!

** دینانی: از اعوانی جز صداقت و راستی ندیده‌ام
غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد پیشکسوت فلسفه و عضو فرهنگستان علوم ایران، با ابراز خوشحالی برای بزرگداشت کسی که واقعا فیلسوف است، بیان کرد: همه با کلمه فیلسوف آشنا هستند اما کسی کمتر معنی فلسفه را می‌داند، غربی‌ها فلاسفه خود تا سقراط و حتی قبل از سقراط را به خوبی حفظ کردند و می‌شناسند اما ما فلاسفه ایرانی را فراموش کرده‌ایم البته دشمنی‌ها هم بی‌تاثیر نبوده است. هم غربی‌ها و هم غربی‌های بی‌نقطه! با ما دشمنی کرده‌اند، ما همیشه فیلسوف داشته‌ایم اما خیلی‌ها با فلسفه دشمن هستند حتی عطار هم در نکوهش فلسفه ابیاتی دارد!
او ادامه داد: من فکر می‌کنم اگر مردم معنی فلسفه را می‌دانستند کمتر با آن مخالفت می‌کردند، فیلو یعنی عاشق و سوفیا یعنی حکمت. فلسفه علم نیست و فیلسوف دانا نیست، فیلسوف کسی است که حقیقت و کشف آن را دوست دارد. اگر مردم می‌دانستند که این تنها عشق به دانایی است، آن را نکوهش نمی‌کردند. دکتر اعوانی فیلسوف است و طرفدار خرد جاودان، عقل معال دارد و همه چیز نابود می‌شود اما عقل هرگز نابود نمی‌شود.
دینانی افزود: وجه حق تعالی، آگاهی مطلق است، علوم امروز خیلی کار کرده‌، کارهایی که شبیه معجزه است اما با همه عظمتش و کارهایی که کرده، از ظاهر فراتر نمی‌رود و از حس فراتر نرفته، فلسفه می‌کوشد بشر را از حس بالاتر ببرد. شعر که بالاتر می‌رود، به خیال می‌رسد و هیچ عالمی به اندازه عالم خیال گسترده نیست، چه کسی می‌گوید که تو چه چیز هستی؟ تخیل، حس یا هر چیز دیگری، عقل پاسخ می‌دهد و فلسفه کار عقل است.
او به دوستداری دانایی اشاره کرد و گفت: حب حکمت برای کسی است که دوست دارد و تلاش می‌کند به آن برسد، هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند به حقیقت رسیده است چون حکمت به تملک درنمی‌آید و نمی‌توان به آن دست یافت تنها می‌توان به آن نزدیک شد. دین هم همین را می‌گوید، شرع مقدس می‌گوید همه رفتارهای شما باید به قصد قربت باشد و اگر نباشد پذیرفته نیست، فلسفه هم می‌کوشد ورای ظواهر به تقرب برسد.
این استاد پیشکسوت فلسفه، اضافه کرد: حتی اگر بزرگ‌ترین دیوار آهنی را جلوی عقل بکشیم، چه بسا نتواند جلوتر برود اما مدام می‌پرسد بیرون چه خبر است؟ فیلسوف از پا نمی‌نشیند اما حد خود را می‌شناسد و دیگری حق ندارد بگوید تو نمی‌فهمی، عقل حد خود را می‌شناسد و می‌داند به درک نامتناهی نمی‌رسد.
ابراهمیی دینانی با اشاره به ویژگی‌های فیلسوف، بیان کرد: دکتر اعوانی، مردی است که صداقت فلاسفه در او روشن است، از او جز صداقت و راستی ندیده‌ام، فلسفه اسلامی فلسفه غرب و زبان را به خوبی می‌داند. این روزها خیلی‌ها زبان می‌دانند اما جور دیگری می‌داند، من او را به عنوان رب‌النوع زبان انگلیسی می‌شناسم، او ظرافت زبان را به خوبی می‌داند. ما مفتخریم که افرادی مثل او کم می‌نویسند اما خوب فکر می‌کنند و فلسفه می‌کنند. سقراط یک کلمه ننوشت اما فیلسوف بود، اهل گفت‌وگو بود، فلسفه دغدغه می‌خواهد و سقراط دغدغه داشت، اعوانی هم دارد. می‌شود نپرسید و زندگی کرد اما چه فایده دارد؟! آقای اعوانی توفیق الهی دارد که به چینیان فلسفه و اسلام یاد می‌دهد، ما حدیث داریم که علم را در چین بیاموزید و او در چین به چینیان، علم می‌آموزد.

** محقق داماد: از اعوانی گله دارم
مصطفی محقق داماد، رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران، با خواندن غزلی از شعر حافظ در وصف غلامرضا اعوانی گفت: من حکیم زیاد دیده‌ام، فقیه هم زیاد دیدم اما به قول امیرخسرو دهلوی: تو چیز دیگری هستی! جذبه‌ای که دکتر اعوانی برای من دارد این است که جمع بین علم و تواضع و لطف و اخلاق و دانش و ویژگی‌هایی این چنین است و جمع بین این‌ها بسیار کم است، کسی از او بدی ندیده، دوست دارم ببینم کسی هست که بگوید او خیر مرا نخواسته است؟!
محقق داماد با اشاره به آیه 269 سوره بقره افزود: خود خداوند در قرآن می‌گوید حکمت را فقط خدا به افراد می‌دهد اگر به قرآن معتقدیم باید بدانیم معلم حکمت، فقط خداست و عده‌ای سال‌ها به دنبال علم می‌روند و چیزی به آن‌ها داده نمی‌شود. دو چیز را تنها خدا می‌دهد، یکی حکمت است و دیگری شفا.چهره هر که حکیم است را باید به عنوان چهره‌ای قدسی نگاه کرد و نظر به او عبادت قلب و عقل است.
محقق داماد با جدیت به اعوانی اعتراض کرد و ادامه داد: همه دوستان از آقای اعوانی تمجید کردند اما من به او اعتراض می‌کنم و از او گله دارم، او دکتر اعوانی را حرام کرده، او حرام کرده خودش است. اگر بنده را به عنوان طلبه آشنا با فلسفه در نظر بگیرید، می‌گویم که او خود را حرام کرده، چرا که با قدرت و دانشی که در زبان‌های خارجی و در علوم دارد، می‌توانست فلسفه اسلامی را به جهان معرفی کند، اما این کار را نکرد و وقتش را بر سر مدیریت و کارهای کوچک گذاشت.
او اضافه کرد: در بیان نظریات علمی، هیچ کس به اندازه ایشان توانمند نیست و به اندازه‌ ایشان توان گفت‌وگو ندارد اما ایشان تا ساعت یک شب در دفتر می‌ماند و کار اداری انجام می‌داد. ایشان حکیم است و این حکیم بودن به جای خود، به عقیده من که به عنوان فردی آشنا با الهیات، او برداشت‌های زیبایی از حکمت و حکم دارد که چشم هیچ کس آن‌ها را نمی‌بیند. هنوز امیدوارم که قدر خود را بیشتر بداند!
صدوقی: کار مشترک من و اعوانی هرگز انجام نشد
منوچهر صدوقی سها، استاد حقوق و فلسفه، با بیان این که تاریخ فلسفه از تاریخ فلاسفه جداست گفت: من به روزهایی برمی‌گردم که دانشگاه‌ها تعطیل شدند، من آن زمان عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف بودم و به مجمع فلاسفه ای که دکتر حسین نصر به راه انداخت و پورجوادی رییس آن بود دعوت و در آن‌جا با دکتر اعوانی آشنا شدم، این جمع به مرکز نشر دانشگاهی تبدیل شد.
وی با نام بردن از استادانی که نزدشان دروس حکمت و فلسفه را خوانده گفت: من شهادت می‌دهم که در خدمت آقای جورستانی در الهیات اشارات و در مبحث عقل مشکلی پیدا شد و استاد دو سه جلسه معطل شدن، تا این‌که این شخص شخیص، آقای اعوانی این مشکل را حل کرد. من هم گله آقای محقق داماد را دارم، هر بار گفتیم بیایید یک کار مشترک کنیم، گفتند یکی نه سه تا اما همان یکی هم انجام نشد!
اعوانی: ایران سرزمینی فرهنگی در معنای کامل است
غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه و عضو فرهنگستان علوم ایران، در پایان نشست با سپاس‌گزاری از استادان و حاضران گفت: انجمن مفاخر فرهنگی، جایگاه بزرگی در ایران دارد، اگر بخواهیم ایران را در یک کلمه خلاصه کنیم، ایران یک سرزمین فرهنگی در معنای کامل است که در شرق و غرب و همه جا اثرگذار بوده. من معتقدم حکومت هم نوعی حکمت است و باید با حکمت حکومت کرد بدون حکمت، این تاثیرگذاری فرهنگی از طرف ایران ممکن نبوده است. ما بزرگان زیادی در زمینه حکمت و فلسفه، عرفا، حکما و اولیایی داشته‌ایم که ناشناخته بودند.
اعوانی در پایان گفت: من از همه حاضران و سخنرانان سپاسگزارم و معتقدم خداوند معایب را می پوشاند و محاسن را ظاهر می‌کند.
در پایان نشست، ضمن پخش فیلم مستند زندگی‌نامه غلامرضا اعوانی هدایایی از طرف نهادهای فرهنگی و فلسفی چون، انجمن مفاخر فرهنگی، بنیاد حکمت صدرا، جشنواره فارابی، پژوهشگاه علوم انسانی و... به او اعوانی تقدیم شد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...