داستانی از دوران جاهلیت عرب نقل می‌کنند که بزرگ قبیله‌ای می‌خواست چادرش را برچیند که دید ملخی نحیف بر سقف چادرش سکنا گزیده، دستور داد که چادر را برنچینند که میهمان داریم.
گویند تا زمانی که میهمان ناخوانده خودش عزم رفتن نکرده بود، بزرگ قبیله عزم رفتن نکرد و این نهایت حرمت گذاشتن به میهمان بود که مَثَل شد در نزد عرب. یقینا از هزارسال پیش تاکنون جوامع رنگ عوض کرده‌اند؛ ولی حرمت میهمان نزد اعراب عوض نشده، بلکه با قاموس ناموس آنها پیوند خورده است.

سلیمان ایران[حاج قاسم سلیمانی]، میهمان دوستان خود در شهر بغداد بوده است. در نهایت صحت و سلامت، با لبی خندان. ولی آن چیزی که خانواده‌ بزرگ ایران دریافت کرد، پیکر اِرباً اِربای سلیمان خود بود. در تاریخ بین‌النهرین، در سال شصت هجری، به دعوت قبایل و اشخاص بسیاری صدها نامه دعوت به دست نوه‌ رسول‌الله رسید. آن حضرت به دعوت آنها با خانمانش راهی شد و خواندیم که چه آمد بر سر آن حضرت و اصحابش. و خواندیم در تاریخ، مختاری از آن خطه بپا خاست به حرمت آن خون و چه‌ها کرد با آن نسل پلید و دودمانشان.

حالا یک بار دیگر تاریخ در همان خطه تکرار شده است. قصه‌ میهمان و بی‌احترامی تکرار شده. آیا قصه‌ مختار نیز تکرار می‌شود؟ آیندگان چه می‌خوانند از مردمانی که در کنار رود دجله زندگی می‌کردند و با چشمان خود دیدند که چه بی‌حرمتی شد با میهمانشان؟ آنچه پیش روی ماست، از تصویر فرزندمان و هرگز از یادمان نمی‌رود؛ سلیمانی است که نگین انگشترش جدا افتاده از پیکرش.
...

................ هر روز با کتاب ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...