مجید قیصری از حضور در فهرست چهل نویسنده برگزیده کشور انصراف داد.

مجید قیصری

به گزارش مهر، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با هدف تجلیل از اهالی قلم متعهد و برجسته در طرحی موسوم  به «چهل قلم»، تصمیم گرفته در ایام دهه فجر از چهل نویسنده متعهد و ارزشی تقدیر کند.

مجید قیصری از نویسندگان معاصر که نام وی در این فهرست قرار گرفته است به دنبال این مساله با نگارش یادداشت کوتاهی که در اختیار مهر قرار داده است، از حضور در این فهرست انصراف داد.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«از نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به عنوان جایی که با کتاب مونس و هم نشین هستند انتظار می‌رفت که نویسندگان را یعنی تمام نویسندگان را مدافع ارزش های والایی انسانی بداند حتی کسانی که روزگاری با مادشمن بودند و هم کیش ما نبودند.تقسیم بندی زودگذر و سیاسی را به عهده سیاسیون بگذارید و در روزگاری که دیگران بذر نفاق میکارند و بی اعتمادی سکه ی رایج شده، شما اعتماد جلب کنید. کتاب خاصه رمان به ما می‌آموزد که بنی آدم اعصای یکدگرند پس به مشترکات نگاه کنیم تا تفاوت‌ها.من از آنجا که سالهاست از جنگ نوشته‌ام و صد جنگ خوانده‌اند این تعریف از ارزش را متوجه نمی‌شوم. با اینکه می دانم شما نیت خیر دارید ولی چون این حرکت جز رنجش و فاصله تا این لحظه چیزی به ارمغان نداشته است از حضور در آن منصرف می‌شوم»

................ هر روز با کتاب ...............

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...