انتشارات اطلاعات کتاب جدیدی درباره شمس و مولانا منتشر کرده است. «صوفیان! الصلای پنهانی» تلاش دارد تا به دور از پخته‌خواری، تازه‌ترین مطالب درباره این دو عارف نامی را ارائه دهد.

به گزارش تسنیم، «صوفیان! الصلای پنهانی»؛ شامل مقالاتی درباره شمس و مولانا به کوشش سیدعلی‌محمد سجادی، پژوهشگر، از سوی انتشارات اطلاعات در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات عرفانی و کلاسیک قرار گرفت.

شمس تبریزی دریایی است مواج که رودی پرجوش و خروش چون مولانا از آن نشأت می‌گیرد و این کتاب دربرگیرنده مقالاتی است درباره آن دو با مطالبی از این دست: نظری بر شعر صوفیانه، چرا مولانا، از مولانا بیاموزیم، جلال‌الدین محمد و جمال دین محمد (ص)، پرتوی از کلام روحانی در مثنوی معنوی ربانی، مثنوی معنوی از نگاهی دیگر، مولانا و برخی از نیازهای جامعه امروز و... .

نویسنده در مقدمه این کتاب می‌نویسد: «این خمی بود از شراب ربانی، سر به گل گرفته، هیچ‌کس را بر این وقوفی نه. در عالم گوش نهاده بودم، می‌شنیدم. این خنب به سبب مولانا سر باز شد. هرکه را از این فایده رسد، سبب مولانا بوده باشد. حاصل، ما از توایم و نور دیده و غرض ما، فایده‌ای است که به تو بازمی‌گردد. و راستی را که این شراب ربانی که از خم وجود شمس تبریز در ساغر جان مولانا در ریخت، هم او را تا ابد مست و سرخوش کرد و هم خلقی بسیار را از پار و پیرار و تا آنگاه که این چرخ دوار در گردش پرگار به کار است، جرعه‌نوش پیمانه عشق و عرفان و مقیم خرابات جان و جانان کرده است و خواهد کرد. آن که جز راه حق نپوید و جز مهر او نجوید، اگر از وادی طلب و حیرت به آبشخور مثنوی معنوی‌اش رهنمون گردند، روی دل از غبار شبهت خواهد شست و جام کام از آن چشمه نوش لبالب خواهد ساخت و زهی این رفیق شفیق و خوشا یابنده این توفیق! آنکه از دنیا جز دنیا نخواهد و تن را در سلسله ریاضات و عبادات نکاهد، از باغ تنعم منثوی تهیدست بازنخواهد گشت. آنکه در عنفوان جوانی و دوران «چنان که افتد و دانی» است، تواند که نرمک‌نرمک از کوی پرسنگلاخ دلدادگی بگذرد و عشق زودگذر و زودگذار را در سرای بی «من و مایی» مولانا به دست او سپارد تا برد آنجا که خاطرخواه اوست...»

«صوفیان! الصلای پنهانی» در 525 صفحه و با قیمت 42هزار تومان توسط موسسه اطلاعات منتشر شده است.

معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...