به گزارش ایبنا، یادمان هفتادسالگی انتشارات امیرکبیر و صدمین سال تولد عبدالرحیم جعفری، موسس این انتشارات، باحضور محمدرضا جعفری، مدیرانتشارات نشر نو و فرزند عبدالرحیم جعفری، مصطفی ملکیان، فریده گلبو، لیلی گلستان، داوود موسایی، محسن ثلاثی، مجید غلامی جلیسه، فرامرز نیکنام؛ محمود دعایی و اهالی کتاب و نشر در هتل لاله برگزار شد.

عبدالرحیم جعفری؛ مردی با ژن اراده‌ فولادین
در ابتدای مراسم، فریده گلبو،‌ نویسنده و پژوهشگر با تحسین از فعالیت‌های عبدالرحیم جعفری در تاریخ فرهنگ و نشر کشور گفت: صحبت درباره مردی که از تبار و ژن اراده‌های فولادین و نژاد مقاومت است، بسیار مشکل است و هرچه بگویم تکرار حرف‌های دیگران خواهد بود؛ اما چون این مراسم برای ماندگاری این شخصیت‌ها گرفته می‌شود، گفتن این حرف‌ها لازم است.

وی با اشاره به ترویج فرهنگ در جامعه از سوی عبدالرحیم جعفری اظهار کرد: در زمینه فرهنگ، شخصیت‌های فرهنگی و روشنفکرانی وجود دارند که ناهنجاری‌های جامعه را درک می‌کنند و برای کمک به مردم از ابزارهایی استفاده می‌کنند که یکی از آن ابزارها، شاخه‌های مختلف فرهنگ و هنر همچون؛ نوشتن و روزنامه‌نگاری است؛ اما شخصیت‌های دیگری نیز در جامعه حضور دارند که جزو هیچکدام از این دسته‌ها نیستند و در فوق این جریان حرکت می‌کنند. در حوزه فرهنگ، یکی از این اشخاص، عبدالرحیم جعفری است که فرهنگ را به خانه‌های مردم برد و به همه معرفی کرد و توانست به جایگاه واقعی خود برساند.

گلبو با اشاره به شیوه‌ی کاری عبدالرحیم جعفری در انتشارات امیرکبیر بیان کرد: عبدالرحیم جعفری نگاه مسلط و مقتدری در کار داشت و با جذبه کار می‌کرد؛ اما در رفتارش تعادل و توازن بود.
این نویسنده با اشاره به ادامه فعالیت‌های عبدالرحیم جعفری توسط فرزندش در حوزه نشر خاطرنشان کرد: درخت را از میوه‌اش می‌شناسند و امیدوارم فرزند زنده‌یاد عبدالرحیم جعفری در عرصه کتاب به موفقیت برسد.

منفعت خویش را در سود و منفعت اهالی چرخه نشر می‌دید
در ادامه برگزاری این مراسم، مجید جلیسه، پژوهشگر کتاب و نشر بیان کرد: در تاریخ نشر ایران کمتر شاهد پدیده‌ای همچون عبدالرحیم جعفری بوده‌ایم. او به‌عنوان یک ناشر، فعالیت‌های خود را به شکل مکتوب و مستند منتشر کرده و در اختیار نسل بعدی قرار داده ‌است. بعد از گذشت ۲۰۰ سال از آغاز نشر در ایران اولین خودنوشت تحت عنوان «در جستجوی صبح» توسط عبدالرحیم جعفری نوشته‌ شده‌ است و این جای تاسف دارد که چرا سابقه نشر ما تا این حد مکتوم است.

وی افزود: ظلم بزرگی است که کسانی‌که امکان چاپ عقاید، داستان‌ها و نظرات را دارند، در قبال خودشان کم کاری کنند. عبدالرحیم جعفری از ابتدای فعالیت‌هایش مستنداتی را تولید می‌کرد که ابتدا سالیانه، فصلی و سپس ماهیانه منتشر می‌شد و در آن‌ها از آرزوها و کارهایی که انجام داده بود و کارهایی که دوست داشت انجام بدهد، نوشته است.

جلیسه ادامه داد: اگر آرشیو انتشارات امیرکبیر در دسترس ما قرار می‌گرفت، ما اطلاعات گسترده‌ای از امیرکبیر در دست داشتیم. او چرخه صنعت نشر را به‌معنای واقعی درک کرده ‌بود و سود و منفعت خویش را در سود و منفعت اهالی چرخه نشر می‌دید.

این پژوهشگر کتاب با تاکید بر تاثیرگذاری فعالیت‌های عبدالرحیم جعفری در انتشارات امیرکبیر بر دیگر ناشران عنوان کرد: این ناشر به‌خاطر سختی‌هایی که در زندگی کشیده‌ بود با زیردستان خود پدرانه رفتار می‌کرد و این حس پدرانه در کار، تاثیر بسیار ارزشمندی داشت. خیلی از کتاب‌فروشی‌ها از برند امیرکبیر برای کتاب‌فروشی‌های خود استفاده کردند و این کار، نمادی از تاثیرگذاری این بزرگ مرد در حوزه نشر بود. امیدوارم که انتشارات امیرکبیر روزی دوباره به صاحبان اصلی خود برگردد.

محصولات انتشارات امیرکبیر در دوره جعفری و پس از او قابل قیاس نیست
مصطفی ملکیان، فیلسوف و مدرس دانشگاه در ادامه با اشاره به برگزاری یادمان هفتاد سالگی امیرکبیر گفت: ما امروز در این یادمان، دو جشن تولد داریم که یکی، جشن صدمین سالروز تولد زنده یاد عبدالرحیم جعفری است و دیگری جشن هفتادمین سال تولد انتشارات امیرکبیر که به همت و سرپرستی این فعال فرهنگی فعالیت کرد.

ملکیان با اشاره به مرگ انتشارات امیرکبیر پس از عبدالرحیم جعفری تصریح کرد: از این بابت سوگواریم که 40سال گذشته ‌است اما هیچ حاصلی از امیرکبیر جدید ندیده‌ایم. مرگ انتشارات تنها تعطیل‌شدن آن نیست؛ زمانی‌که انتشاراتی به چاپ و تولید آثار بی‌اهمیت در جامعه روی‌ بیاورد، یعنی مرده ‌است و این پایان کار انتشاراتی‌هایی است که به این روش عمل می‌کنند.
وی ادامه داد: در یک نگاه کلی می‌توان فهمید که محصولات و خدمات انتشارات امیرکبیر در زمانی که در دست عبدالرحیم جعفری بود چه‌اندازه با این 40 سالی که در دست توانای این خانواده نیست، متفاوت است؛ به‌گونه‌ای که قیاس این دو امری غیرممکن است.

ملکیان ویژگی‌های مدیریتی عبدالرحیم جعفری در ۳۰ سال فعالیت او در انتشارات امیرکبیر را برشمرد و گفت: هر درآمدی را که از فرهنگ کسب می‌کرد، در همان حوزه و برای اهالی فرهنگ هزینه می‌کرد. اگر ۴۰ سال انقلاب این کشور به شیوه‌های مدیریتی عبدالرحیم جعفری اداره می‌شد، ما مملکت بسیار بهتر و با شرایطی متفاوت می‌داشتیم.

در پایان مراسم با حضور محمود دعایی، محمدرضا جعفری و مصطفی ملکان ضمن رونمایی وب‌سایتی که دربردارنده اطلاعات کامل انتشارات امیرکبیر در زمان مدیریت عبدالرحیم جعفری است، از رضا رجب‌زاده، مدیر پردیس کتاب تهران؛ محمد بهرامی، طراح آرم و کتاب امیرکبیر؛ ابراهیم حقیقی، سرپرست آتلیه طراحی امیرکبیر؛ امیر حسین‌زادگان، مدیر انتشارات ققنوس؛ داوود موسایی، مدیر انتشارات فرهنگ معاصر؛ علی دهباشی؛ نوری، سرپرست حروف چینی امیرکبیر؛ هوشنگ اکبرزاده، سرپرست لیتوگرافی امیرکبیر و داوود قمصری، مدیر انتشارات شعبه دانشگاه تهران تجلیل شد.

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...