مرد مستعار | تجارت فردا


جرج جی. دبلیو. گودمن [George Jerome Waldo Goodman] که برای خوانندگانش با نام «آدام اسمیت» (که از سوی کلِی فِلکِر در مجله نیویورک به منظور ناشناس نگه داشتن مقاله‌های منتشرشده‌اش در مورد وال‌استریت، تعیین شد)، و برای دوستانش «جری» شناخته می‌شد و علم اقتصاد را در دسترس میلیون‌ها نفر قرار داد، روزنامه‌نگار آمریکایی، نویسنده کسب‌وکار، مجری تلویزیونی برنده جوایز مختلف، مفسر برنامه‌های اقتصادی و بنیان‌گذار مجله نیویورک بود. او همچنین داستان‌هایی تخیلی به نام خودش منتشر کرد. گودمن نویسنده‌ای بود که با کتاب‌های «دلالان ویلر» (1963)، «وال استریت: جایی که پول آنجاست» (1966) و «بازی پول» [The money game] (1968) شناخته شد.

بازی پول» [The money game] جرج جی. دبلیو. گودمن [George Jerome Waldo Goodman]

وارن بافت، جری گودمن را دومین نویسنده‌ای می‌داند که تا به حال توضیح داده است تجارت سرمایه‌گذاری چگونه کار می‌کند؛ پس از فرد شوید (Fred Schwed) باهوش، که کتاب «قایق‌های تفریحی مشتریان کجا هستند؟» او (که در ابتدا در سال 1940 منتشر شد)، بهترین -و خنده‌دارترین- کتابی است که تاکنون در وال استریت نوشته شده است.

بافت در یک مصاحبه گفت: «شوید بهترین بود. اما جری، به ویژه در «بازی پول»، فوق‌العاده روشنفکر بود و می‌دانست که چگونه نثر را به آواز تبدیل کند. او می‌دانست چگونه انگشتش را روی چیزهایی بگذارد که هیچ‌‌کس قبلاً آنها را شناسایی نکرده بود. جری به حقایق پایبند بود، اما آنها را بسیار جالب‌تر می‌کرد. او نویسنده‌ای بزرگ بود.»

گودمن در «بازی پول»، پرفروش‌ترین کتابی که او در سال 1968 منتشر کرد، تجارت جنون‌آمیز، شایعه‌پراکنی اپیدمیک و رفتار عصبی عجیبی را افشا کرد که بسیاری از مدیران حرفه‌ای پول را در طول سال‌هایی که به عنوان سال‌های «برو» (go-go) بازار صعودی اواخر دهه 1960 نامیده می‌شد، هدایت کرد.

او با قدرتی که از آن زمان تاکنون هیچ نویسنده مالی نمی‌تواند به آن امیدوار باشد، به سخنان بیهوده روان‌شناسان فرویدی اشاره کرد، از فیلسوفان و شاعران به زبان یونانی باستان بدون ترجمه نقل قول کرد و تحلیلگران وال استریت را به سخره گرفت که سعی می‌کردند با نام‌های ساختگی مانند Murgatroyd Bonbon و Digital Datawhack، سهام را به حرکت درآورند.

برنامه «دنیای پول آدام اسمیت» او، برنده چندین جایزه امی شد که از سال 1984 تا 1996 با مهمانانی از جمله وارن بافت و رئیس هیات مدیره فدرال‌رزرو، پل ولکر، از ایستگاه‌های PBS پخش شد. او همچنین سردبیر اجرایی Esquire، عضو هیات تحریریه نیویورک‌تایمز و مفسر تلویزیون ان‌بی‌سی بود. در سال‌های اخیر، او از یکسری سخنرانی، از طریق بنیاد کلوپ هاروارد نیویورک حمایت مالی کرد.

در ادامه، نگاهی کوتاه به زندگی و آثار جرج گودمن خواهیم داشت.

نویسنده بزرگ
جرج جروم والدو گودمن، در 10 آگوست 1930 در سنت لوئیس، میسوری، از الکساندر مارک گودمن و ویونا کرمر گودمن به دنیا آمد. او در کالج هاروارد تحصیل کرد و با افتخار فارغ‌التحصیل شد و پس از آن به عنوان سردبیر The Harvard Crimson‌1 خدمت کرد. گودمن برنده بورسیه «رودز» برای ورود به کالج برِیزنوز، آکسفورد، شد و در آنجا به عنوان پژوهشگر رودز در رشته اقتصاد سیاسی تحصیل کرد. اشتیاق او در دهه 1950 نوشتن رمان بود.

در سال 1954، قبل از اینکه نیروهای ویژه به کلاه سبز تبدیل شوند، او به نیروهای ویژه ارتش ایالات‌متحده در گروه اطلاعاتی معروف به Psywar (جنگ روانی) پیوست. پس از آن برای مجلات بارونز، تایم، فورچون و دیگر مجلات نوشت. او هنوز در ارتش بود که اولین رمانش، داستان طنز «حباب‌سازان» در سال 1955 به طور همزمان در بریتانیا و ایالات‌متحده منتشر شد. این کتاب داستان درگیری میان یک دانشجوی هاروارد و پدربزرگ ثروتمندش بود که گودمن آن را به جای پایان‌نامه در آکسفورد نوشته بود. از سه رمان بعدی او به خوبی استقبال شد و منتقدان به ‌ویژه درباره دیالوگ‌های آنها تعریف کردند.

گودمن در سال 1961 با بازیگر آمریکایی، سالی بروفی ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند شد. سالی کالن بروفی، بازیگر تئاتر برادوی و تلویزیون و استاد هنرهای تئاتر کالج بود. وقتی بروفی از بازیگری بازنشسته شد، این زوج به پرینستون، نیوجرسی نقل مکان کردند.

آقای گودمن در دهه 1960 به راه‌اندازی مجله Institutional Investor کمک کرد. او سردبیر اجرایی Esquire در دهه 1970 بود. گودمن رمان، کتاب غیرداستانی و یک کتاب محبوب کودکان نوشت. اما او احتمالاً بیشتر به عنوان مجری دوست‌داشتنی اما از نظر فکری سخت‌گیر «دنیای پول آدام اسمیت» شناخته می‌شد که از سال 1984 تا 1997 در پی‌بی‌اس دیده شد.

جرج گودمن نام مستعار «آدام اسمیت» را از روی فیلسوف قرن هجدهم که با مفهوم «دست نامرئی» خود -که بر بازارها حکومت می‌کند-، رشته اقتصاد را شکل داد، انتخاب نکرد؛ بلکه این اسم مستعار به عنوان یک روزنامه‌نگار جوان برای مجله نیویورک در دهه 1960 به او داده شد تا هویت خود را از منابع حساس وال استریت پنهان کند.

او ابتدا از این نام متنفر بود و سعی کرد آن را تغییر دهد، اما نمی‌توانست بفهمد چه کسی آن را به او اعطا کرده است؛ اگرچه بسیاری از منابع گفتند که این کار، کارِ کلی فلکر، سردبیر مجله نیویورک بود.

بازی پول
گودمن زمانی گفته بود: «همیشه بر این باور بوده‌ام که اگر داستانی را دراماتیزه کنید، می‌توانید آن را قابل درک کرده و در عین حال سطح نسبتاً بالایی از پیچیدگی را حفظ کنید.» او که نزد دوستانش به عنوان «جری» شناخته می‌شد، به خود می‌بالید که بحث‌های محرمانه را در میان اقتصاددانان و رهبران تجاری قابل درک می‌کند، و اغلب از رویکردی حکایت‌گونه برای توضیح یک موضوع پیچیده استفاده می‌کند.

او قبل از موفقیت در دنیای تجارت، رمان می‌نوشت و در هالیوود به عنوان فیلمنامه‌نویس کار می‌کرد. او کمک کرد تا از کتاب خودش، «فروشندگان ویلر»، در فیلمی به همین نام در سال 1963 با بازی لی رمیک و جیمز گارنر اقتباس شود. اما خیلی زود شروع به تمرکز بر مسائل اقتصادی کرد، علاقه‌ای که با برخورد طنزآمیز خود با شخصیت‌های طبقه بالای رمان‌هایش آن را نشان داده بود. او در سال 1989 به مجله لیر گفت: «من کنجکاو بودم که بدانم چرا برخی از مردم پول درمی‌آورند و برخی دیگر نه.»

اسمیت در سال 1968 در حال ویرایش مجله ماهانه The Institutional Investor بود که اولین کتاب غیرداستانی او به نام «بازی پول» منتشر شد و بلافاصله به پرفروش‌ترین کتاب تبدیل شد و تا پایان سال یکی از آنها باقی ماند. «بازی پول» برداشتی رنگارنگ از بازارهای مالی ارائه کرد که یک عنصر انسانی را به قوانین مالی اضافه کرد و به نظر می‌رسید تحت تاثیر دیمون رانیون مانند هر نظریه‌پرداز اقتصادی دیگری باشد. یکی از شخصیت‌های محبوب این کتاب، یک گورو (آموزگار و راهنمای مذهبی) سرمایه‌گذاری بزرگ بود که به نام «چربی‌های اسکاردیل» شناخته می‌شد.

گودمن در این کتاب بیان می‌کند که دسیسه‌های پول، برای خواننده عادی قابل درک است و شاید مهم‌ترین عامل موفقیت کتاب، طنز آن است. وال استریت ژورنال و واشنگتن پست هر دو این کتاب را به عنوان نمایشی استادانه از روان‌شناسی توده ستایش کردند.

آقای گودمن کتاب‌های بیشتری درباره اقتصاد، از جمله «سوپر پول» و «پول کاغذی» منتشر کرد. «سوپر پول» که در سال 1972 منتشر شد، بسیاری از خوانندگان را با بافتِ کمی شناخته‌شده در آن زمان آشنا کرد. «قدرت‌های ذهن» و «پول کاغذی» نیز در سال 1981 منتشر شدند. گودمن در «پول کاغذی» درباره اصطلاحات اقتصاددانان شوخی کرد که در داخل و خارج از این حوزه معروف شد: اقتصاددانی که بدون ابزار در جزیره‌ای بیابانی گیر کرده است، این نظریه را مطرح می‌کند؛ «فرض کنید دربازکن کنسرو را دارید».

لئونارد سیلک درباره «پول کاغذی» در نقدی برای نیویورک‌تایمز نوشت: «جایی که برخی از نویسندگان از پارانویای مربوط به پول کاغذی سوءاستفاده می‌کنند و درباره سقوط‌های وحشتناک و تورم تندرو در آینده هشدار می‌دهند، «آدام اسمیت» (گودمن) برای سلامت عقل تلاش می‌کند؛ و در جایی که برخی از نویسندگان مردم را تشویق می‌کنند که به دنبال شماره یک بوده و آماده باشند با سکه‌های طلا، قرارداد آتی نقره، قوطی‌های لوبیا و اسلحه به سمت تپه‌ها حرکت کنند تا از همسایه‌ها دوری کنند، آدام اسمیت توصیه می‌کند که حس اجتماع را احیا کنند.»

در ادامه بعضی بخش‌ها از کتاب‌های او آورده شده است:

سهام، برای تمام اهداف عملی، یک تکه کاغذ است که در صندوق بانکی قرار دارد. به احتمال زیاد هرگز آن را نخواهید دید. ممکن است ارزش ذاتی داشته باشد یا نداشته باشد. ارزش آن در هر روز، بستگی به تلاقی خریداران و فروشندگان در آن روز دارد. مهم‌ترین چیزی که باید به آن توجه کنید، ساده‌اندیشی است: سهام نمی‌داند که مالک آن هستید. تمام آن چیزهای شگفت‌انگیز، یا آن چیزهای وحشتناکی که در مورد یک سهام، یا فهرستی از سهام، یا مقدار پولی که با فهرستی از سهام نشان داده می‌شود، احساس می‌کنید، متقابل نیستند. اگر بخواهید می‌توانید عاشق باشید، اما آن تکه کاغذ شما را دوست ندارد، و عشق متقابل می‌تواند به مازوخیسم، خودشیفتگی یا حتی بدتر از آن، به ضرر بازار و نفرت بی‌مقابل تبدیل شود.
بازی پول (نسخه 1968، ص 81)

اگر به طور خودکار یک فرمول مکانیکی را به کار نمی‌برید، پس در این حوزه از شهود بهره می‌برید، و اگر قرار است با شهود -یا قضاوت- عمل کنید، پس اولین چیزی که باید بدانید خودتان هستید. شما -با آن روبه‌رو شوید- مجموعه‌ای از احساسات، پیش‌داوری‌ها و حرکت‌ها هستید، و این همه خوب است تا زمانی که آن را بدانید... یکسری تصمیمات بازار، چه باور کنید چه نه، به یک نوع پرتره شخصیت اضافه می‌شود. از یک جهت روشی برای فهمیدن این است که چه کسی هستید، اما می‌تواند بسیار گران تمام شود. این یکی از رمزنگاری‌هایی است که متعلق به من است، و این اولین قانون غیرمعمولی است: اگر نمی‌دانید کی هستید، اینجا مکانی گران‌قیمت برای پیدا کردن جواب است.
بازی پول (نسخه 1968، ص 26)

می‌توانید ببینید چرا بنج. گراهام (بنجامین گراهام، مدیر سرمایه‌گذاری بزرگی که «تحلیل امنیتی» و «سرمایه‌گذار هوشمند» را نوشت و زمانی نامه‌ای به گودمن با امضای «بنج گراهام» نوشت) هرگز مانند «هر کسی که می‌تواند یک میلیون درآمد داشته باشد» (اشاره به کتاب)، معامله نکرده است. گفتن به یک بازیکن که ممکن است در عرض دو سال مقداری پول دربیاورد، مانند این است که با او شرط‌بندی کنید که ذرت چقدر بلند می‌شود، سپس به او اجازه دهید روی یک صندلی کمپ در مزرعه ذرت بنشیند و آن را تماشا کند. کینز می‌گوید در درازمدت، ما همه مرده‌ایم.
سوپر پول (نسخه 1972، ص 190)

افتخار گودمن
در سال 1984، گودمن به عنوان خالق، مجری و سردبیر «دنیای پول آدام اسمیت» به تلویزیون آمد. این برنامه که در سرویس پخش عمومی در ایالات‌متحده اجرا می‌شد، با هشت بار نامزدی جایزه امی و پنج بار برنده شدن این جایزه، و همچنین جایزه باشگاه مطبوعاتی خارج از کشور، به پرافتخارترین برنامه در حوزه خود تبدیل شد. این مستندهای ویژه، برنده مدال‌های طلا در جشنواره بین‌المللی فیلم هیوستون و جشنواره فیلم فلگ‌استاف شدند. این نمایش از شخصیت‌های کارتونی و گزارش‌هایی از این حوزه برای توضیح و ساده‌سازی موضوعات پیچیده مالی برای مخاطبان خود استفاده می‌کرد. این برنامه که در بیش از 40 کشور پخش شد، اولین برنامه خبری تجاری آمریکایی بود که در اتحاد جماهیر شوروی پخش شد و هر هفته با موسیقی متن روسی پخش می‌شد.

در سال 1998 گودمن به عنوان عضو آکادمی ملی مدیریت دولتی انتخاب شد. از آن سال به بعد، وی هر سال به سراسر جهان سفر می‌کرد و در کشورها و مناطقی با اقتصادهای در حال رشد سریع یا در حال ظهور مانند چین، روسیه، حاشیه اقیانوس آرام، آمریکای لاتین، هند و اسرائیل فعالیت‌های ویژه‌ای انجام می‌داد. گودمن همچنین با رهبران در هر دو زمینه تجارت و سیاست مصاحبه‌هایی انجام داده است؛ از وارن بافت گرفته تا میخائیل گورباچف. در آغاز 10 مارس 2008، گودمن به همراه دو مشاور مالی شخصی دیگر در کمپین تبلیغاتی تلویزیونی «دلار و احساس» برای شرکت موتور هیوندای ظاهر شد.

سرانجام جرج گودمن در 83سالگی در سوم ژانویه 2014 پس از مبارزه طولانی با بیماری میلوفیبروزیس مغز استخوان، در بیمارستان دانشگاه میامی درگذشت.

پی‌نوشت:
1- هاروارد کریمسون روزنامه دانشجویی دانشگاه هاروارد است که در سال 1873 تاسیس شد. این روزنامه به طور کامل از سوی دانشجویان کالج هاروارد اداره می‌شود و سال‌ها به عنوان تنها روزنامه روزانه در کمبریج، ماساچوست فعالیت می‌کرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...