در جست‌وجوی پایگاه از دست رفته | فرهیختگان


«بچه‌ها دور تا دور مسجد نشسته‌اند. هادی علی‌اکبری دم در ایستاده و به آنها خوش‌آمد می‌گوید. کتاب‌ها توی آبدارخانه که تقریبا یک و نیم در دو و نیم متر بیشتر نیست، جا گرفته و توی قفسه‌های آجری چیده شده، همه ساکت بودیم، حسن جعفر‌بیگلو یکی از کتاب‌ها را به بهزاد بهزاد‌پور داد و او هم با صدای بلند شروع به خواندن کرد، کوچک‌ترها سراپا گوش بودند.
اکبر قدیانی یکی از نمایشنامه‌های اکبر رادی را به فردی نشان داد و امیر‌حسین به آهستگی گفت: «می‌شود رویش کار کرد، اینجا می‌توانیم نمایشنامه‌های کوتاه برای بچه‌ها اجرا کنیم.» هادی دستی به موهایش کشید و آمد کنار سلحشور ایستاد. امیر‌حسین به سلحشور نگاه کرد و گفت: «فرج جان آخر همین هفته قرار بگذاریم و روی این نمایشنامه تمرین کنیم.»

امیر‌حسین فردی مسجد جوادالائمه

سلحشور به کتاب نگاه کرد و گفت: «متن‌های دیگری هم هست که خیلی بهتر می‌شد‌ رویشان کار کرد؛ باید خانه را بگردم.» و به فکر فرو رفت. سعید فلاح‌پور و مجید ریاضی متوجه پچ پچ آنها شدند و بهزادپور با صدای بلندتری به قصه خواندن ادامه داد... امروز افتتاحیه کتابخانه بود. حاج‌آقا مطلبی هم چند لحظه‌ای بین بچه‌ها نشست، محمد تخت‌کشیان جعبه شیرینی را دور داد، احمد طلائی با لبخند دو تکه از شیرینی‌های ریز‌شده را برداشت و انداخت توی دهانش و امیر عرفانیان هم آخرین دانه شیرینی را برداشت. اکبر قدیانی با صدای بلند صلوات فرستاد و بقیه هم پشت سرش، حاج‌آقا مطلبی بلند شد و برای نماز جماعت از پله‌ها پایین رفت.»

این تصویری است از یک مسجد که فعالان و حاضران در آن سعی کردند خودشان را فقط در یک قالب نگه ندارند و با محوریت کتاب و مجموعه کارهای فرهنگی که داشتند، توانستند کودک، نوجوان و بزرگسال را به این مسجد جذب کنند. کتابخانه مسجد جوادالائمه واقع در 30متری‌جی تهران است؛ اواخر دهه 80 وقتی این مسجد را شناختم، هیچ وقت تصویرش از ذهنم پاک نمی‌شد. مساجد همیشه پایگاه مهمی بوده‌اند. از قدیم مردم برای رفع مشکلاتی که داشتند انگار مسجد را تنها پایگاهی می‌دیدند که می‌تواند مشکل‌شان را حل کند و حال‌شان را خوب کند. با اطمینان فرزندان‌شان را به مساجد می‌فرستادند و همین نشان از اهمیت مساجد دارد. اولین قفسه کتابی که در مسجد گذاشته می‌شد، کودک و نوجوان دورش جمع می‌شدند. اما شاید الان آن محور بودن مسجد با کتاب، کمرنگ شده باشد. ممکن است در آمار و ارقام آن را مطرح کنند اما با واقعیت فاصله جدی وجود دارد. حرف‌های رئیس ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد باعث شد تا به این موضوع بپردازیم. روز گذشته کمال خداداده، در نشستی خبری در اهواز به تعداد کتابخانه‌های مساجد اشاره کرده و گفته است که حدود ۱۰ هزار کتابخانه در مساجد کشور داریم که بخشی از آنها دارای مخزن و سالن هستند و بخش دیگری مخزن‌ دارند ولی سالنی ندارند.

او در ادامه صحبت‌هایش به این اشاره کرد که کتابخانه‌های مساجد تقریبا دو برابر کتابخانه‌های نهاد کتابخانه‌های عمومی است و پیشخوان‌های کتاب مساجد، گسترده‌ترین پیشخوان کتاب در کشور هستند اما چون به صورت رایگان اداره می‌شود، کسی به موضوع کتاب و کتابخانه در مسجد توجه چندانی ندارد!

اولین سوالی که به ذهن می‌رسد اینکه چرا مردم نباید به کتابخانه مساجد بروند؛ آن هم با آن ‌عقبه‌ای که مسجد با محوریت کتاب نه‌تنها در دهه 60 و 70 بلکه پیش از انقلاب داشته است و اگر همه چیز به درستی ارائه و مدیریت می‌شد، مردم حتما از کتابخانه‌های مساجد استقبال می‌کردند. در ادامه این گزارش مساجدی را معرفی کردیم که کارشان با محوریت کتاب شکل گرفت و با اقداماتی که انجام ‌دادند، مسجد را به محوری مهم تبدیل کردند. در ادامه چند نمونه از مساجد فعال و کتابخانه‌های آنها را بررسی کردیم.

مسجدی با 7 هزار عضو کتابخانه
مسجد جوادالائمه(ع) در 30‌متری‌جی که خیلی‌ها هم اسمش را شنیده‌اند؛ تقریبا‌ از اواسط دهه 50، تلاش جدی‌اش را شروع کرد تا بتواند کتابخانه مناسبی را در مسجد راه‌اندازی کند، پیش از آن، محل کتابخانه اتاقک کوچکی در جنب شبستان بود که چند قفسه فلزی کهنه و تعدادی کتاب‌های پراکنده مذهبی از نظر گروه سنی و موضوعات داشت. این مکان کوچک و این تعداد کتاب اندک، هسته اولیه کتابخانه‌ای شد که تعداد اعضای آن در سال ۱۳۶۰، به هفت هزار عضو رسید و نیز تعداد عناوین موجود در آن، به صدها مورد سرکشید. وقتی که طبقات بالای مسجد ساخته شد، یکی از سالن‌های آن را به کتابخانه اختصاص دادند و طی مراسمی در عید فطر، کتابخانه جدید افتتاح و مورد استقبال کودکان و نوجوانان واقع شد. فضای تمیز و نسبتا بزرگ، قفسه‌های نو، کتاب‌های تازه و کارت‌های عضویت با طراحی جدید، همه عواملی بودند که تا اعضای بیشتری جذب کتابخانه شوند. اولین تابستان فعالیت کتابخانه در مکان تازه، مصادف با استقبال بی‌سابقه علاقه‌مندان شد.

زمانی که تعداد مراجعان کتابخانه، به‌طور چشمگیری افزایش یافت، مسئولان کتابخانه به این فکر افتادند که تنوعی در برنامه‌های آن به‌وجود بیاورند و صرفا به امانت دادن و پس گرفتن کتاب بسنده نکنند. جلساتی را با محوریت کتاب شکل می‌دهند تا در مورد کتاب‌ها بیشتر صحبت کنند و نظر بدهند. همین می‌شود که کتابخانه مسجد جواد‌الائمه پایگاهی می‌شود تا جوانان و نوجوانان آن محل، با اشتیاق به مسجد بیایند و عضویت هفت هزار نفر در دهه 60 در این مسجد نشان از این دارد که مسجد می‌تواند‌ پاتوق فرهنگی بشود، به شرطی که برنامه‌ها همین قدر جذاب باشد.

محلی برای کتاب‌های تازه‌منتشرشده
یکی دیگر از مساجدی که کتابخانه فعالی دارد، مسجد لرزاده در نزدیکی میدان خراسان است. این مسجد در دوران انقلاب، یکی از مراکز اصلی معترضان در جنوب شرقی تهران و مرکز تجمع جوانان انقلابی بود. مسجد لرزاده از ابتدای تاسیسش با محوریت کتاب جلو رفت و فعالان آن سعی کردند تا کتاب‌های جدید را به کتابخانه مسجد بیاورند و از طریق همین کتاب‌ها هم برای نویسنده درآمد‌زایی کنند و هم بچه‌ها را به کتاب علاقمند کنند.

شیخ حسین انصاریان که از وعاظ مشهور تهران است درمورد این مسجد گفته است: «مرحوم برهان یک حیاط ۵۰ متری با اتاقی ۳۰ متری بر خیابان لرزاده و کنار خانه‌اش ساخته بود که در آن به روی همه باز بود. تابستان‌ها افرادی از طلاب و کسبه نجف به مسجد لرزاده می‌آمدند و در آن خانه اقامت می‌کردند. ایشان صبحانه و ناهار و شام آنها را می‌داد و هیچ‌گاه نمی‌پرسید که چند روز می‌خواهند بمانند. در مسجد، سه نوبت، نماز جماعت برپا بود. از هر صنف، بز‌از، بقال، بنا، دکتر، مهندس و... برای نماز می‌آمدند. ایشان به همه سپرده بود که هر کاری دارید به یکدیگر مراجعه کنید؛ حتی برای ازدواج نیز تاکید داشتند که آنها از بین خود عروس و داماد پیدا کنند. عده‌ای از پزشکان مرید حاج‌آقا پیشنهاد کرده بودند که اگر بیمار فقیری هست نزد ما بفرستید تا به رایگان او را درمان کنیم و در تهیه دارو به او کمک کرده و در صورت لزوم بستری‌اش سازیم. در اداره‌ها نیز حاج‌آقا مریدان زیادی داشت. هر کس کارش به بن‌بست می‌رسید، نامه‌ای از ایشان می‌گرفت و مشکل خود را حل می‌کرد. اگر کتاب تازه‌ای چاپ می‌شد، به مولف آن می‌گفت که کتاب‌هایت را به مسجد بیاور تا سفارش کنیم مردم بخرند. یکی از کسانی که کتاب‌هایش را برای فروش به آنجا آورده بود، مرحوم فیض‌الاسلام بود که کتاب نهج‌البلاغه‌اش را که در شش جلد بود به آنجا آورد و جلدی پنج تومان فروخت. پدر من هم یک دوره از آن خرید. مسجد لرزاده تقریبا‌ شهر کوچکی بود که افراد مختلف از هر صنفی در آن حضور می‌یافتند.»

مسجد قبا و کتابخانه‌ای که شهید مفتح تاسیس کرد
حسینیه ارشاد سال ۱۳۵۰ یکی از آن مراکز الهام‌بخش بود که توانست جوانان انقلابی بسیاری را جذب کند اما با فشارهایی که ساواک داشت، سبب شد حسینیه ارشاد تعطیل شود. اما همان جوانان از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ حصار و خاکریز فرهنگی و انقلابی خودشان را در مجاورت حسینیه ارشاد و در کانونی با عنوان «مسجد قبا» بنا کردند.

مرتضی میردار، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی در گفت‌وگویی که با مهر درباره تشریح اقدامات این مسجد در حوزه کتاب داشته است، می‌گوید: «مهم‌ترین دغدغه آنان بعد از تاسیس مسجد قبا این بود که امام جماعتی را برای مسجد انتخاب کنند که بتواند با ارائه ایده‌های محتوایی هدایت و راهبری جوانان را برعهده بگیرد تا اینکه با شهید آیت‌الله دکتر مفتح آشنا می‌شوند. پیوند شهید مفتح با حوزه و دانشگاه و حضور فعال در این مراکز علمی سبب شده بود ایشان از شبهات و سوالاتی که در ذهن جوانان آن دوران وجود داشت آگاه باشد و بتواند پاسخگویی به این سوالات و پرسش‌ها را برعهده بگیرد.

هنگامی که شهید مفتح به‌عنوان امام جماعت مسجد قبا انتخاب شد نخستین کاری که انجام داد تاسیس کتابخانه‌ای غنی در مسجد بود تا از این طریق نیاز نسل جوان رفع و خوراک ذهنش با وجود کتاب‌های دینی تامین شود. از دیگر اقدامات شهید مفتح دعوت و تقدیر از عبدالفتاح عبدالمقصود، از نویسنده‌های مصری بود که پیرامون امام علی (ع) کتابی نگاشته بود، در آن دوران این نمونه از اقدامات که از یک نویسنده که پیرامون اهل بیت(ع) مطلبی نوشته تجلیل شود بسیار کم اتفاق می‌افتاد و این نوع برنامه‌ها از جمله برنامه‌های جدیدی بود که در مسجد قبا راه‌اندازی شد. همچنین شهید مفتح با برپایی نمایشگاه کتاب که امروز یک امر بدیهی به شمار می‌رود توانست نمایشگاه‌هایی در مساجد و مناطقی که طالب کتاب هستند برپا کند و این از ابتکارات ایشان محسوب می‌شود. وی همه کتاب‌هایی که در آن مقطع مورد نیاز جوانان و مبارزات انقلابی بود را جمع‌آوری و با تخفیف از ناشران خریداری می‌کرد تا در اختیار جوانان بگذارد. وقتی می‌بیند این طرح مورد استقبال جوانان قرار می‌گیرد همان ایده را در سایر مناطق نیز اجرا می‌کند.»

همه فعالیت‌های مسجد قبا از برگزاری نمایشگاه کتاب و ارسال کتاب به مناطق محروم گرفته تا توجه به حوزه تئاتر و هنر انقلاب و برگزاری چند نمایشنامه هنری همه و همه در راستای جذب جوانان انقلابی و در مسیر جریان انقلاب بود. فعالیت‌هایی که در ذیل مسجد انجام می‌گرفت و جذابیت‌های خودش را هم داشت.

شهید مطهری نمی‌خواست این کتابخانه به دست نااهلان بیفتد
مسجدالجواد(ع) که در ضلع شرقی میدان هفت‌تیر در سال ۱۳۴۱تاسیس شد را نخستین مسجد مدرن ایران می‌نامند که البته بسیاری از معماری امروز آن در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی انجام گرفته است. نخستین امام جماعت این مسجد آیت‌الله «آقا سیدرضا زنجانی» بود که به دلیل کهولت سن، آیت‌الله شهید مطهری به جای ایشان از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ در مسجد، امامت جماعت را برعهده داشت. در دوران امامت جماعت استاد مطهری، این مسجد یکی از پرتحرک‌ترین مکان‌های انقلابی در تهران محسوب می‌شد. سخنران‌ها و اندیشمندان بزرگی نیز غالبا از جانب شهید مطهری برای سخنرانی به مسجد دعوت می‌شدند، چهره‌هایی چون: آیت‌الله امامی‌کاشانی، استاد محمدتقی فلسفی، آیت‌الله حسین نوری و حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی، از جمله سخنران‌های این مسجد بودند.

فعالیت انجمن‌ها نیز در کارنامه انقلابی این مسجد به چشم می‌خورد. انجمن‌هایی چون انجمن مهندسین، انجمن اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی دانشجویان پلی‌تکنیک، انجمن اسلامی پزشکان و …از جمله این انجمن‌ها بودند که این مسجد را به‌عنوان مرکزی برای تجمع انجمن‌های مخالف رژیم تبدیل کرده بودند. علاوه برآن، در مبارزات دهه۴۰ بعد از بسته شدن مسجد جاوید، پایگاه مبارزان انقلابی به مسجد الجواد (ع) انتقال پیدا کرد و بیشتر جلسات در آنجا برگزار می‌شد. بالاخره در ۱۴ آبان‌ماه ۱۳۵۱ این مسجد به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی گستره علیه رژیم پهلوی توسط ساواک و به دستور شاه، تعطیل شد. شهید مطهری خود علت انتخاب این مسجد را چنین ذکر کرده است: «برای اینکه مسجد الجواد (ع) که دارای کتابخانه‌ی مهم و مسجد و تالار تبلیغ باشکوه است، به دست نااهل نیفتد و دستگاه دست روی آن نگذارد، اینجا آمده‌ام.» بعد از تعطیلی این مسجد توسط شاه و بعد از انقلاب این مسجد آنچنان فعال نبود، اما در سال ۱۳۶۸ با آمدن علی‌اکبر آشتیانی از یاران نزدیک امام خمینی(ره) و راه‌اندازی کانون فرهنگی تربیتی و کتابخانه دوباره فعالیت‌های مسجد در دهه 70 ادامه پیدا کرد.

جلساتی مهم در دل مسجد با کتاب
بدون تردید یکی از مساجدی که پیش از انقلاب اسلامی نقش مهمی در فعالیت‌های انقلاب داشته است، مسجد هدایت تهران است که در نزدیکی جمهوری و لاله‌زار واقع شده است. این مسجد به‌عنوان یکی از کانون‌های مبارزه سیاسی مکتبی، سابقه‌ای درخشان در نهضت اسلامی مردم ایران دارد. مسجد هدایت در سال ۱۳۲۷ به همت آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و به امامت ایشان تاسیس شد. واقع‌شدن مسجد هدایت در مجاورت سینما پارک، در خیابان استانبول و نزدیکی به لاله‌زار که یکی از مراکز تجمع و تفریح مردم آن روز تهران بود بر اهمیتش افزود و آن را در کانون توجه اقشار مختلف بازار، توده مردم و به‌ویژه دانشجویان و دانشگاهیان قرار داد و این مکان به‌عنوان پایگاهی برای مبارزه و آموزش و اشاعه فرهنگ انقلابی و اسلامی به شمار می‌رفت.

سیدمهدی طالقانی فرزند آیت‌الله طالقانی درمورد کیفیت ساخت این مسجد گفته است: «در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی، آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت مستقر و آموزش جوانان را آغاز و به این ترتیب مسجد هدایت که قبل از آن، تکیه‌ای بیش نبود و تنها در ایام محرم گشوده و مراسم سوگواری در آن برگزار می‌شد، به پایگاهی برای مبارزه و آموزش و اشاعه فرهنگ انقلابی و اسلامی تبدیل شد. اهمیت مسجد هدایت به‌خاطر امام جماعت آن‌، یعنی آیت‌الله سیدمحمود طالقانی بوده است‌. وی زمانی امامت جماعت این مسجد را عهده‌دار شد که این مکان «تکیه‌ای‌» بیش نبود. واقع شدن مسجد هدایت در آن محله، از دلایل انتخاب این مکان به‌عنوان پایگاهی برای مبارزه و آموزش و اشاعه فرهنگ انقلابی اسلامی به‌ شمار می‌رفت. آیت‌الله طالقانی‌، به دلیل آزاداندیشی و مخاطب‌شناسی و رویکرد نوگرایانه در اندیشه دینی‌ توانست به‌زودی این مکان کوچک را کانون توجه اقشار مختلف جامعه به‌ویژه دانشجویان و دانشگاهیان قرار دهد. وی فعالیت فرهنگی خود را با تاسیس مسجد هدایت در سال ۱۳۲۷ به شکلی منسجم آغاز و در دهه ۳۰، انجمن اسلامی دانشجویان را بنیان نهاد و در دهه ۴۰ نقش فرهنگی‌، اجتماعی و سیاسی مسجد را برجسته کرد. در دهه ۵۰، با وجود رفتن به تبعید و زندانی شدن مبارزه خود را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد.» بی‌شک مسجد هدایت سیاسی‌ترین مسجد دوران خود بود و با حضور جوانان و دانشجویان مراسم تفسیر شب‌های جمعه هیجان خاصی به خود می‌گرفت. یکی از دانشجویان شرکت‌کننده در آن مراسم در کتابی که برای همین مسجد نوشته است، می‌گوید: « کم‌کم چهره‌های مذهبی و دانشجویان همه دانشکده‌ها در مسجد هدایت با یکدیگر آشنا می‌شدند. بعد از اینکه تفسیر ایشان تمام می‌شد شاید تا یک ساعت بعد از آن جمعی می‌نشستند و با هم صحبت‌های سیاسی می‌کردند. عده‌ای هم دور مرحوم طالقانی جمع می‌شدند و سوال‌های خاصی مطرح می‌کردند. کتاب می‌خواندیم، کتاب‌های روز و فعالیت‌ها را با محوریت کتاب و نظر آیت‌الله طالقانی جلو می‌بردیم.»

چند سوال مهم
پیشینه‌ای که برای نمونه از چند مسجد گفتیم، تایید‌کننده این است که مسجد به عنوان جایگاه عبادت مسلمانان از مهم‌ترین نهادهای جامعه اسلامی با کارکردی چند‌منظوره به شمار می‌آید و همواره نقشی بنیادین در وقایع اجتماعی داشته است. در پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد به عنوان پایگاه اصلی انقلاب نقش‌آفرینی کرد و امروز هم مساجد می‌توانند در کانون تحولات قرار بگیرند.
آنچه در انتهای این گزارش مطرح می‌شود پاسخ به چند سوال است؛ اول اینکه کتابخانه‌های مساجد در دوره فعلی باز هم ضرورت دارند؟ سوال دوم این است که کارکرد کتابخانه‌های مساجد، با توجه به تغییر و تحولات و پیشرفت تکنولوژی نیاز به بازنگری مجدد دارد یا خیر؟ سوم اینکه سبد کتاب‌های محدود و تک‌نسخه‌ای در کتابخانه‌های مساجد پاسخگوی نیازهای امروز مخاطبان هست یا خیر؟
مساله مهم‌تر اما میزان ساعاتی است که درب مساجد به روی عموم مردم باز است؛ وقتی مساجد ساعات محدودی فعالیت دارند، کتابخانه‌های آنها چگونه و در چه بازه زمانی می‌توانند برطرف‌کننده نیازهای کتابخوانی مراجعه‌کنندگان باشند. به نظر می‌رسد کارکرد کتابخانه‌های مساجد نیاز به تجدید نظر و بازنگری اساسی دارد. در این مسیر دستگاه‌های ذی‌ربط، مانند نهاد کتابخانه های عمومی و سازمان امور مساجد نقش پررنگ‌تری را باید ایفا کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...