خانه ملک‌الشعرای بهار با وجود ثبت در فهرست آثار ملی، تبدیل به انبار کالا شده است.

مشاهدات خبرنگار همشهری حاکی است بعد از گذشت 2سال از تهیه‌ی گزارش درباره‌ی وضعیت اسفبار این خانه، همچنان این منزل کاربری انبار خود را حفظ کرده و تلاشی برای مرمت و احیای آن صورت نگرفته است.

این خانه تا چند سال پیش و قبل از تماس یکی از شهروندان مبنی بر کاربری انبار و نگهداری کالا در خانه‌ای که منسوب به شاعر معاصر است، ناشناخته بود. این شهروند در تماس خود با یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار گفته بود نگهداری کالا در خانه‌ای که مربوط به ملک‌الشعرای بهار است برای اهالی محل دردسرساز شده است.

از روی همین اطلاع‌رسانی بود که این خانه شناسایی شد اما با گذشت حدود 4 سال از شناسایی و ثبت این خانه هنوز برای تغییر وضعیت آن اقدامی صورت نگرفته است.

یکی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور با اشاره به اینکه نمی‌خواهد نامی از وی برده شود درباره‌ی این خانه گفت: این خانه در فهرست آثار ملی قرار گرفته و مالک آن نیز مرکز اسناد ملی ایران است.

البته تا به حال اقدامی برای بازسازی یا مرمت آن صورت نگرفته است.این خانه با وسعت حدود 600‌ متر مربع مساحت و قدمت 70‌ساله با وجود اینکه از لحاظ معماری مربوط به دوره مدرن است اما از لحاظ فرهنگی و تاریخی دارای اهمیت است.

تاریخ، هویت، شهر
اما در این میان شهرداری تهران برای حفظ هویت شهر و بناهایی که تاریخ را در خود نهان کرده‌اند دست به کار شده تا خانه‌های تاریخی تهران را با تبدیل کاربری به بناهای فرهنگی و تاریخی احیا و حفظ کند.

بناهای قاجاری باغ موزه هنر ایرانی در شمیران، خانه عین‌الدوله در میدان هروی و چندین مورد دیگر را می‌توان برشمرد که توسط شهرداری تهران و بدون آنکه در حوزه وظایف این نهاد باشد فقط به‌منظور حفظ تاریخ و هویت ایرانی و اسلامی مرمت شده‌اند و اکنون مورد استفاده فرهنگی قرار گرفته‌اند.

خانه‌ی استاد شهید مطهری در خیابان شهید کلاهدوز(دولت) نیز از جمله بناهایی است که در اردیبهشت سال‌86 توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران خریداری، بازسازی و تجهیز شد تا در بیست و هشتمین سالگرد شهادت استاد، افتتاح شود.

این مرکز یکسال بعد و پس از جمع‌آوری مدارک و یادمان‌های بیشتر درباره استاد در اردیبهشت سال‌87 مورد استفاده شهروندان قرار گرفت. یکی از اهداف اصلی تغییر کاربری منزل استاد شهید مرتضی مطهری به خانه‌- ‌موزه، تبدیل شدن آن به مرکزی پژوهشی در حوزه نواندیشی دینی بود.

به گفته رامین هوشیار، مسئول خانه - موزه شهید مطهری، پس از خرید این خانه از فرزندان استاد مطهری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران سعی کرد بخشی از آثار و تألیفات این شهید بزرگوار انقلاب اسلامی را در موزه جمع‌آوری کند.

این موزه حتی سعی کرد بقایای اسناد و عکس‌های استاد در پیش و پس از انقلاب را نیز در محل موزه گردآوری کند که هم‌اکنون در کنار کتابخانه و قرائت خانه موزه شهید مطهری به نمایش شهروندان درآمده‌است.

یکی به داد برسد
برای حفظ تاریخ معاصر کشور این تنها اقدامی نبود که صورت می‌گرفت. ابنیه بسیار دیگری نیز وجود داشته و دارند که باید به آنها توجه کرد؛ بناهایی که هر کدام به نوعی با خطر تخریب مواجهند و البته تلاشی برای حفظ و احیای آنها نمی‌شود.

از بناهای اینچنینی می‌توان به خانه‌های آیت‌الله‌کاشانی و بهبهانی از مبارزان بنام  تهران در جریان مشروطه در منطقه‌ی ‌12 تهران و محدوده‌ی بازار تهران اشاره کرد که اگر چه در فهرست آثار ملی ثبت شده‌اند اما این ثبت نتوانسته ناجی آنها  باشد.

«نادر کرمی»، شهردار منطقه‌ی ‌12‌ تهران در اینباره گفت: در حال حاضر از خانه‌ی آیت‌الله‌کاشانی تنها تل‌خاکی باقی‌مانده که هنوز هیچ اقدام حفاظتی برای آن صورت نگرفته است. این خانه تاریخی به‌دلیل بافت قدیمی و بر اثر بارندگی به‌تدریج تخریب شده است.

میزان تخریب در خانه تاریخی آیت‌الله کاشانی تا آنجا رسیده که به گفته این کارشناسان دست‌کم برای این منظور 2‌ میلیارد تومان بودجه لازم است اما حریم خانه‌ی آیت‌الله بهبهانی نیز که در بازار آهنگرهای تهران به مرکز تجاری تبدیل شده مورد تهدید است؛ اگرچه هسته اصلی خانه به مساحت حدودا 650 مترمربع هنوز باقی مانده است.

نمونه‌هایی از این دست بسیارند، خانه‌ی میرزا محمود وزیر در خیابان امیرکبیر، خانه رضاخان در خیابان امام خمینی(ره)، خانه بهزاد در خیابان شهید کلهر، خانه علاءالدوله در خیابان فردوسی، خانه مستوفی در خیابان پانزده خرداد، خانه شقاقی در خیابان کوشک، خانه احسانی در پامنار، خانه مسگرها در خیابان مصطفی خمینی، خانه نصرالدوله در سرچشمه، خانه کلارا آبکار در خیابان جمهوری اسلامی، خانه امام‌جمعه در خیابان ناصرخسرو و ده‌ها مورد دیگر وجود دارند که شمارش تک‌تک آنها نیاز به حوصله دارد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...