کتاب «کمال مطلوب (یا ایده‌آل‌های ایرانی)» به کوشش رضا آذری شهرضایی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

کمال مطلوب یا چه شد که پس از مشروطه اسیر استبداد شدیم؟ یا ایده‌آل‌های ایرانی ضا آذری شهرضایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «کمال مطلوب (یا ایده‌آل‌های ایرانی)» به کوشش رضا آذری شهرضایی به‌تازگی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب چهارمین عنوان از مجموعه «ایران ما» است که این‌ناشر چاپ می‌کند. از این‌مجموعه، پیش‌تر کتاب‌های «ایرانیت، ملیت، قومیت»،‌ «ایرانی بودن و ایرانی بهتری شدن» و «پرورش و تربیت فرزندان ایران» منتشر شده‌اند.

این‌کتاب که با مقدمه‌ای از کاوه بیات همراه شده، در صدمین سال کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که باعث روی کار آمدن رضاخان شد،‌ به انتشار رسیده است. این‌کتاب در پی پاسخ این‌سوال است که چه شد ایران پس از مشروطه اسیر استبداد شد و چرا روشنفکران و اندیشمندانی از کشور، استبداد دوران رضاخان را پذیرفتند. به‌این‌ترتیب مجموعه‌ای از مقالات اندیشمندان آن‌دوران گردآوری و در قالب این‌کتاب منتشر شده که ۱۹ فصل را که هرکدام یک‌مقاله به قلم اندیشمندان مورد اشاره است، در بر می‌گیرد.

هر فصل کتاب، یک‌جواب نام گرفته و از جواب اول تا نوزدهم نامگذاری شده است. پیش از شروع این‌فصول و پس از مقدمه کاوه بیات، پیشگفتار کتاب،‌ «مسابقه مهم» نوشته فرج‌الله بهرامی است که مرداد سال ۱۳۰۲ در مجله شفق سرخ چاپ شده است.

جواب‌های اول تا نوزدهم نیز به ترتیب، به قلم این‌افراد نوشته شده‌اند: سعید نفیسی، ح. آموزگار، علی زنجانی، [محمدعلی] داعی‌الاسلام، محمود فرهی دواساز، مهدی انتخاب‌الملک، میرزا لطف‌الله قمی، [غلامرضا] رشید یاسمی، آلجای افشار، ابوطالب فرشچی آجیرلو، رحیم صفوی، ح.م. یحیی، مدیر حلاج [حسن حلاج]، باقر شاهرودی، ملک‌الشعرا [بهار]، محمدحسین سعادت، [عباس] اقبال آشتیانی، عبدالله بهرامی و علی دشتی.

مقالات یادشده از تیر تا آبان سال ۱۳۰۲ چاپ شده‌اند. تصویر روی جلد کتاب نیز چند تن از روزنامه‌نگاران ایرانی را در نخستین سال‌های سلطنت رضاخان پهلوی نشان می‌دهد که عبارت‌اند از شکرالله صفوی مدیر روزنامه کوشش، سید محمد طباطبایی مدیر روزنامه تجدد ایران، سید کاظم اتحاد مدیر روزنامه امید ایران،‌ عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام، علی دشتی مدیر روزنامه شفق سرخ، محمد فرخی یزدی مدیر روزنامه طوفان، زین‌العابدین رهنما مدیر روزنامه ایران، عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات، امیر رضوانی مدیر روزنامه گلشن و ابوالقاسم اعتصام‌زاده مدیر روزنامه ستاره.

پیوست‌های کتاب هم که پس از مقالات آمده‌اند، «در اطراف مسابقه ایده‌آل» از روزنامه ستاره ایران و «آمال ملی» نوشته ملک‌الشعرای بهار هستند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در موقعی که جامعه‌ای فاسد شد و احتیاجات، گلوی افراد آن را سخت فشرد، فریاد مردم بلند می‌شود. همه با آنکه خود مظهر مفاسدند از غلبه فساد می‌نالند و راه چاره می‌جویند لیکن عموما نمی‌توانند راه اصلاح را تشخیص دهند و در صورت تشخیص هم، همت و عزم اراده تعقیب آن را تشخیص دهند و در صورت تشخیص هم، همت و عزم اراده تعقیب آن را ندارند. چنانکه پیش هم گفتیم افراد مرکب کننده جامعه‌ها از جهت استعداد و هوش و حافظه و احساسات و عده با یکدیگر یکی و مساوی نیستند؛ بعضی زیرک و تیزهوش و حساس و بعضی دیگر غافل و پلید و بند و قید پاره‌ای فعالیت و عزم و همت و اراده قوی دارند و بعضی دیگر اسیر چنگال ضعف نفس و کاهلی و سستی عنصرند. اگرچه این دسته در جامعه‌ها مخصوصا در جامعه‌های فاسد از جهت عدد غلبه ندارند و همه وقت اکثریت با افراد سست‌عنصر، بی‌اراده، کاهل است؛ ولی در عوض نفوذ کلمه و قدرت فکری و اثر این جمع در جامعه به‌قدری است که گاهی یک نفر از آن جماعت می‌تواند یک جامعه را اسیر فکر و اراده خود کند و بر اثر همت و فعالیت و رسوخ در اذهان عموم افراد را به استبداد تمام در عقب خود و فکر خود بکشاند.

این‌کتاب با ۲۶۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ..............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...