بیش از چهل سال پیش، ایرانیان رویداد بزرگی را پدید آوردند که تاریخ را نه در غرب آسیا که در جهان تغییر داد. این رویداد اگرچه از اوج‌گیری تا پیروزی آن، بیش از یک سال طول کشید اما برای ناظران داخلی و بین‌المللی چنان برق‌آسا بود که بزرگ‌ترین دستگاه‌های جاسوسی و امنیتی آن زمان به اعتراف خود آنها، از درک چیستی و چرایی آن و برگزیدن راهی برای مهارش عاجز ماندند و آنگاه که رخ داد، بازندگان قافیه و حتی ناظران بی‌طرف از خود پرسیدند «چرا چنین شد؟!»

انقلاب نااندیشیدنی در ایران تصورناپذیر [The unthinkable revolution in Iran] به قلم چالرز کرزمن [Charles Kurzman]

برای پاسخ به این پرسش کلان، چهار دهه است که این پدیده بزرگ موضوع مطالعات گسترده ژرف و همه‌جانبه دانشگاه‌ها، اتاق‌های فکر و موسسات مختلف پژوهشی و مطالعاتی در سراسر جهان به ویژه غرب است. حاصل این پژوهش‌ها مقالات، کتاب‌ها و رساله‌های متعددی است که در تعدادی از آنها توضیحاتی برای برخی وجود این جنبش سترگ یافت می‌شود، هرچند که در نگاهی کلی، شیوه‌هایی که غرب در این سال‌ها برای تعامل با ایرانیان برگزیده است، نشان می‌دهد با گذشت چهل سال هم درک درستی از فرهنگ استوار این مردم ندارند. شاید بدین سبب که اساسا ایران سرزمین متفاوتی است و ایرانیان در طول تاریخ کهن خود همواره برای خروج از دل توفان‌های سهمگین تاریخی که هریک به تنهایی برای نابودی چند باره یک ملت کافی بوده‌اند راهی مستقل یافته، به راه‌شان ادامه داده، بیش از گذشته بالیده و استوارتر شده است.

کتاب «ناگهان انقلاب» [The unthinkable revolution in Iran] به قلم چالرز کرزمن [Charles Kurzman] استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کارولینای شمالی، نمونه‌ای از آثار قابل اعتنای یادشده است که توانسته از منظر یک پژوهشگر غربی درک کمابیش واقع‌بینانه‌ای از انقلاب ایرانیان در 1357 به دست دهد. کرزمن در این اثر با طرح نظریات مختلفی که در جامعه‌‌شناسی تاریخی برای تبیین انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی وجود دارد، نشان می‌دهد که این نظریات عموما غربی، اگرچه تا حدی بعضی نکات را توضیح می‌دهد، اما برای تبیین انقلابی که در ایران رخ داده است، ناکافی هستند. کرزمن از این نقطه طرح ایده خود را آغاز می‌کند که ارایه مفهوم ضد تبیین برای توضیح انقلاب ایران لازم است.

کرزمن این موارد را به فشردگی مطرح می‌کند و به همین دلیل بخش مهمی از این کتاب پیچیدگی‌های مفهومی خاصی دارد که گاهی مترجم را برای یافتن معادل دقیق و درست برای آنها به چالش کشید. کرزمن همان‌گونه که در حوزه نظری سراغ منابع و چهره‌های گوناگون رفته است، برای توصیف و تحلیل رویدادها نیز تقریبا همه منابع ایرانی و غیرایرانی را که تا هنگام نوشتن این کتاب در دسترس داشته، دیده و شاید بتوان گفت موردی را از قلم نینداخته است. از سند، کتاب و نشریه و مصاحبه با مردم عادی گرفته تا اعلامیه‌های دست‌نویس و پیام‌های تلفنی مخاطبان عادی یک روزنامه در میان ارجاعات کرزمن دیده می‌شوند. بی‌گمان در تدوین یک اثر استفاده از همه اسناد موجود، به خودی خود امتیازی محسوب نمی‌شود، اما وجه تمایز کرزمن در این اثر نحوه استفاده او از این منابع است که با دقتی وسواس‌گونه در نقد بیرونی و درونی آنها می‌کوشد و با لحاظ کردن نکات ضروری در یک پژوهش تاریخی و جامعه‌شناختی، جمله یا عبارتی را از آنها نقل می‌کند.

مترجم پس از پایان کار، متن را برای نویسنده ارسال کرده و درباره چند نکته از او نظر خواسته است. دو واژه «اندیشیدنی» و «نا اندیشیدنی» از جمله کلیدواژه‌های نویسنده در این کتاب است و ضروت داشت مفهوم آنها به درستی روشن شود. کرزمن درباره واژه «نااندیشیدنی» در عنوان، برای مترجم نوشته است که مراد او از آن چنین است: «آنچه پیش‌بینی نشد و قابل پیش‌بینی هم نبود» و بر مبنای این معنا ترجمه عنوان را به من واگذاشت. با توجه به توضیحات کرزمن عبارت‌های «آنچه در اندیشه نمی‌آمد» یا «آنچه کسی فکرش را نمی‌کرد» به نظر مناسب‌ترین معنا می‌رسید. از این رو برای کتاب عنوان فارسی «انقلاب نااندیشیدنی در ایران» برگزیده شد.

کرزمن در این اثر برای اشاره به فعالانی که شعارها و ارزش‌های اسلامی را مطرح می‌کردند از واژه اسلام‌گرا استفاده کرده است که اشاره به پیروان اسلام به مثابه یک ایدئولوژی دارد. اما این عنوان همه خوانش‌های گوناگونی را که فعالان اسلامی در آن داشتند، زیر یک چتر قرار می‌دهد که توضیح دقیقی نیست. نویسنده همچنین از واژه چپ‌گرا برای اشاره به همه فعالانی که ارزش‌های مارکسیستی را در نظر داشتند، استفاده کرده است که با خوانش امروزی در جامعه ایران از واژه چپ و چپ‌گرا که مراد از آن اشاره‌ای به گروه خاصی از فعالان سیاسی است که پس از انقلاب شکل گرفتند، متفاوت است.
به اعتقاد نویسنده، نخستین جمهوری اسلامی عصر اخیر را به قدرت رساند و تنها نمونه انقلاب اسلامی مردمی است. انقلاب ایران یکی از مردمی‌ترین قیام‌های تاریخ جهان محسوب می‌شود. عناوین این کتاب 494 صفحه‌ای شامل «ظهور اعتراض، بسیج شبکه مساجد، جاذبه‌های شیعی، اعتصادب عمومی، شکست مشت آهنین، یک جنبش شدنی و نتیجه‌گیری» است. توضیحات نویسنده درباره منابع، قدردانی‌ها، ضمیمه و فهرست اعلام» از دیگر بخش‌های کتاب است.

[این کتاب نخستین بار با عنوان «انقلاب تصورناپذیر در ایران» با ترجمه محمد ملاعباسی توسط انتشارات ترجمان علوم انسانی‏‫ منتشر شده است.]

اعتماد

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...