به گزارش ایسنا، رضا بابک هم از جمله هنرمندانی است که علاوه بر پیشه بازیگری‌اش، به هنرهای دیگر هم کم‌توجه نیست. او نیز مانند دیگر هموطنان ایرانی خود، فریفته شعر است و گاهی هم شعری را دکلمه می‌کند. بابک به‌تازگی و در پی گسترش ویروس کرونا که برای بسیاری از هموطنان‌مان ایجاد دلمشغولی کرده، شعری از ناظم حکمت ـ شاعر ترکیه‌ای ـ  را دکلمه کرده است که در ادامه آن را با هم می‌خوانیم و می‌شنویم:  


رفقای بیمار! | ناظم حکمت | رضا بابک | 1398 ش.
...

رفقای بیمار!

ما شفا خواهیم یافت
دردها و رنج‌هامان پایان می‌پذیرند
آرامش خواهد آمد
آرام آرام
در غروبی گرم
از شاخه‌های سبز سنگین فرو خواهد ریخت

رفقای بیمار!
اندکی بیش دوام آرید!
بیرون در مرگ نه
که زندگی
در انتظار ماست
بیرون در جهانی پر شور نشسته

مثل یک لیمو خشکیدن
مثل یک شمع آب شدن
مثل یک درخت افرا فروافتادن
در شان ما نیست

ما نه لیموییم
نه شمع
نه درخت افرا
ما مردمیم!

می‌دانیم چگونه امید را با دارو در هم بیامیزیم
چگونه به پا خیزییم
زندگی کنیم
و باز بیابیم طعم نمک،
خاک
و آفتاب را

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...