کتاب "بوعلی سینا" اثر جان مک‌گینز از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر می‌شود.

به گزارش مهر، نویسنده در این کتاب به بررسی آرای فلسفی و فعالیت فکری بوعلی سینا پرداخته است.

بوعلیسینا نقش مهمی در پیشرفت فلسفه در شرق و غرب داشته است. این نقش فقط محدود به حوزه فلسفه نمی‌شود و تأثیر بو علی سینا در حوزه علم نیز شگرف و گسترده است.

بو علی سینا در حوزه‌هایی چون منطق، علوم طبیعی، روانشناسی، متافیزیک و الهیات منشأ تأثیرات زیادی بوده است. تأثیر بو علیسینا در حوزه پزشکی و طب  شایان توجه است.

مک گینز ضمن بر شمردن این توصیفات از بو علی سینا می‌گوید که بو علی سینا از بزرگترین فلاسفه اسلامی است که غزالی در وصف او می‌گوید: "اگر کسی بتواند ثابت کند که در اندیشه بو علی گسستگی و عدم انسجام وجود دارد می‌تواند مدعی شود که در کل فلسفه گسستگی و عدم انسجام وجود دارد.

مک گینز با مقایسه بو علی سینا با توماس آکوئیناس می‌گوید بوعلی سینا و اندیشه او فراتر از دوره میانه رفت و در دوران بعد از خود نیز مورد توجه قرار گرفت. منطق، فلسفه طبیعی و متافیزیک بوعلی سینا هنوز هم در جهان اسلام مورد بحث و توجه است.

این کتاب قرار است اوایل تابستان جاری از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شود.

 

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...