«مارگارت میچل» نویسنده آمریکایی رمان «بر باد رفته» و برنده جایزه پولیتزر 1937، هشتم نوامبر سال 1900 در شهر آتلانتای جورجیا متولد شد.

به گزارش فارس، «مارگارت میچل» در سال 1937 موفق شد جایزه ادبی پولیتزر را به خاطر نگارش شاهکارش «بر باد رفته» از آن خود کند. این رمان که ده سال پس از نگارش توسط «میچل» منتشر شد یکی از آثار پرفروش و ماندگار در ادبیات جهان است که با اقتباس از آن فیلم‌های متعددی به همین نام توسط کارگردانان بزرگ دنیا ساخته شد.

رمان «بر باد رفته» در طول حیات و پس از مرگ «مارگارت میچل» به بالغ بر 20 زبان زنده دنیا ترجمه و روانه بازار کتاب‌های ادبی کشورهای مختلف شد.

«مارگارت میچل» هشتم نوامبر سال 1900 در شهر آتلانتای جورجیا به دنیا آمد. او در این شهر رشد کرد و تحصیلات مقدماتی‌اش را به پایان رساند.

وی برای ادامه تحصیل رشته پزشکی را انتخاب کرد و وارد دانشگاه شد اما با مرگ ناگهانی مادرش دانشگاه را رها کرد و این رشته را نیمه‌کاره کنار گذاشت. پس از ان «میچل» زندگی‌اش را از راه روزنامه‌نگاری می‌گذراند.

وی در سال 1926 قلم به دست گرفت و اولین سطرهای رمان «بر باد رفته» را قلمی کرد. نگارش این رمان که بعدها یکی از شاهکارهای وی محسوب شد، قریب به یک دهه به طول انجامید.

«میچل» تصمیم گرفته بود تا برای ادامه دادن راه خانواده‌اش رمانی تاریخی بنویسد زیرا خانواده وی علاقه بسیار زیادی به تاریخ‌نگاری و تاریخ داشتند.

«بربادرفته» سرانجام در سال 1936 به پایان خود رسید و پس از انتشار به عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در امریکا و پس از آن در سراسر جهان شناخته شد.

این کتاب موفق شد جایزه ادبی و معتبر پولیتزر را برای «مارگارت میچل» درست یک سال پس از انتشارش به ارمغان آورد.

این کتاب خیلی زود به زبان‌های مختلف ترجمه و روانه کشورهای اروپایی و اسیایی شد. استقبال بی‌سابقه از این کتاب موجب شد تا این کتاب به زبان بریل برای نابینایان نیز منتشر شود و فیلم سینمایی نیز با اقتباس از آن در سال 1940 ساخته شود.

«مارگارت میچل» این نویسنده آمریکایی در سال 1949 بر اثر تصادف در سن 49 سالگی چشم از جهان فرو بست.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...