پنجمین رمان احمد دهقان با نام «پرسه در خاک غریبه» را که نشر نیستان به تازگی منتشر کرده است به مسایل ذهنی افرادی که در منطقه جغرافیایی ماجراهای رمان حضور دارند، پرداخته است.

احمد دهقان پرسه در خاک غریبه

به گزارش خبرآنلاین، این رمان به سرنوشت یک دسته‌ جنگی در یک عملیات بزرگ که برای نجات مردمی که در کردستان عراق هستند می‌روند، می‌پردازد. لشکرهای جنگی مأمور هستند در چنین شرایط سخت جوی راهی باز کنند تا علاوه بر اینکه نیروهای خودی بتوانند از آن معبر گذر کنند، راهی هم برای نجات مردم که درحال قتل عام شدن هستند؛ باز کنند.

نویسنده کتاب «سفر به گرای 270 درجه» درباره رمان تازه اش می گوید: این اثر فارغ از واقعیت نیست و در تاریخ جنگ می‌توان مانند آن را پیدا کرد.

دهقان با اشاره به اینکه نوشتن این رمان 2 سال به طول انجامید، می گوید: موضوع رمان «پرسه در خاک غریبه» چندین سال دهن مرا مشغول کرده بود و با آن زندگی می‌کردم.

دهقان به گفته خود در این رمان به تقابل اندیشه آدم‌ها در برابر مرگ پرداخته است و دیدگاه آنها را در برابر این موضوع در سه منظر نشان می‌دهد. آدم‌هایی که مرگ را به عنوان مشیت الهی می‌پذیرند، دیگرانی که مرگ برایشان ناشناخته است و کسانی هم که با مرگ به صورت فانتزی و طنز برخورد می‌کنند

برشی از کتاب را با هم بخوانیم:

«عبدالله که توی کیسه خواب کز کرده بود، پا شد نشست و زانوهایش را جمع کرد توی بغل:
- جوون، نمی توانی یک مدت دیگه خودت را نگه داری؟ نزدیک اذان صبح است. بالاخره یک جایی نگه می دارند.
- ابراهیم جوابی نداد. وضع و حالش طوری بود که احتیاجی نبود دهن باز کند و حرفی بزند.
- قمقمه­ات را بردار برو پشت این خر و قاطرها و خودت را خلاص کن دیگه!
ابراهیم یکهو قرمز شد که معلوم نبود از سرما یا از زور فشار یا خجالت. حالش طوری بود که آن­هایی که از ترک دیوار هم خنده­ ­شان می گرفت، صداشان بلند نشد.
با رنگ و روی زرد و صدایی دردناک گفت: «یعنی... کف قطار؟»
- نه جوون، آب قمقمه را خالی کن و توی آن...
ادامه نداد. جمال تندی گفت: «اگر نمی توانی خودت را نگه داری،‌ همین کار را بکن.»
ابراهیم یک کم نگاه نگاه جمعیت کرد و وقتی دید همه دارند با نگاه­شان با او همدردی می کنند، دهان باز کرد چیزی بگوید نتوانست. پسرک سبزه رو دوید سروقت وسایل ابراهیم. قمقمه­اش را درآورد و جلوی خر و قاطرها، روی علوفه­های پراکنده خالی کرد و داد دست او:
- برو، برو آن پشت.

با دست، پناهگاه پشت حیوان­ها را نشان داد. ابراهیم زیر چشمی نگاه به آدم­ها کرد. یک کم این پا و آن پا شد و خودش را تکان تکان داد.
عبدالله که متوجه علت نرفتنش شده بود، رو به جمعیتی که عینهو خشت کنار هم دراز کشیده بودند، گفت: «خب،‌این جوون خجالت می کشد. اقل کم سرهاتان را برگردانید این طرف که برود کارش را بکند.»

سرها که برگشت، ابراهیم دوید سه کنج واگن؛ جایی بین حیوان­ها.
صدای تلق و تلوق قطار می آمد و شر شر آب که انگار به روزنه­ای می­ریخت. جماعت، هر چه به صدای گوش نواز شر شر گوش دادند و منتظر ماندند که صدا قطع شود، نشد که نشد.
- برادرا... برادرا!
صدای مضطرب ابراهیم بود. یکی دو نفر بی­اختیار رو برگرداندند ببینند چه می گوید و الباقی گوش تیز کردند. ابراهیم- هول و  دستپاچه - تقریبا داد کشید:
- برادرا... یک قمقمه دیگه!»

در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...