یک خلال دندان بر جای مانده از چارلز دیکنز، نویسنده قرن نوزدهم انگلیسی روز گذشته برای حراج به نیویورک برده شد.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، صاحبان این خلال دندان قیمت پایه آن را 9 هزار و 150 دلار تعیین کرده اند.

با این حال انتظار می رود که این خلال دندان دست کم به دو برابر قیمت تعیین شده فروخته شود.
این خلال دندان که جنس آن از عاج و طلا است روز گذشته از طرف وارثان خانواده «بارنز اند نوبل» به حراجی بانهامس به نیویورک برده شد.

چارلز دیکنز که سال 1870 درگذشته است این خلال دندان را در سفرهای خود استفاده می کرد. او همچنین این خلال را در آخرین سفرش به آمریکا همراه داشت.

«داستان های کریسمس»، «الیور تویست» و «دیوید کاپرفیلد» از معروف ترین آثار دیکنز است که به اغلب زبان ها ترجمه شده اند.
روی این خلال دندان حرف اول نام
چارلز دیکنز حک شده است.

فروشنده قصد ندارد هویتش قبل و بعد از برگزاری مراسم حراجی فاش شود.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...