رمان پلیسی «زیر نور جنایت»‌ نوشته ویلیام زانزینگر با ترجمه سحر قدیمی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب هشتادوچهارمین عنوان مجموعه پلیسی «نقاب» است که این ناشر چاپ می‌کند. همراه با این رمان، رمان «مرگ یک پیام‌آور» به قلم این نویسنده و ترجمه همین مترجم به‌عنوان هشتادوسومین عنوان مجموعه «نقاب» چاپ شده است.

دو کتاب یادشده، یک شخصیت محوری مشترک دارند که یک کارآگاه خصوصی است. این شخصیت با نام مایکل سن کلود، پیشتر پلیس بوده که از اداره پلیس اخراج شده و سپس به کسوت کارآگاه خصوصی درآمده است. سن کلود که مخلوق این نویسنده انگلیسی است، شخصیتی مشابه کارآگاه‌های آمریکایی دارد یعنی به‌طور همزمان دارای ویژگی‌های مثبت منفی است.

اتفاقات دو رمان «مرگ یک پیام‌آور» و «زیر نور جنایت» در شهر لندن است و کارآگاه سن‌کلود در این شهر پر از جنایت و بزهکاری، دنبال عدالت می‌گردد.

«زیر نور جنایت» آخرین قسمت از سه‌گانه شهری مربوط به شخصیت سن‌کلود است که در آن برای کشف راز گم‌شدن دختری عجیب استخدام می‌شود. جست‌وجوی این کارآگاه تلخ‌اندیش که مجبور است برای گذران زندگی، پرونده‌های ناخوشایند را بپذیرد، به‌تدریج به جاهای وحشتناک می‌کشد. او که در داستان «مرگ یک پیام‌آور» فساد سیستم اداری را نشانه رفته بود، در رمان «زیر نور جنایت» سلسله‌مراتب اشرافی و نقائص دستگاه پلیس را زیر ذره‌بین می‌گیرد.

کارآگاه در پایان داستان کتاب پیش‌رو، راز بزرگی را کشف می‌کند اما راز جنایتی که رخ می‌دهد، بی‌پاسخ می‌ماند. سن‌کلود که برای پیدا کردن آلیس دولورس استخدام شده، به این نتیجه می‌رسد که شاید این دختر عجیب و غریب که مدام نام و چهره عوض می‌کند، اصلاً وجود نداشته باشد. مردی هم که قرار بوده در پیدا کردن آلیس به سن‌کلود کمک کند، ناپدید می‌شود و...

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

در اتومبیل را باز کرد و هوای گرم عصر او را در خود فرو بُرد. مردها جلویش را نگرفتند. تا انتهای کادیز استریت رفت و به درون وال‌ورث رود پیچید. درد خفیفی در پیشانی‌اش حس می‌کرد و لب زیرینش کاملاً خونین بود. این‌ها باعث نمی‌شد با کسانی که از کنارش می‌گذشتند زیاد تفاوت داشته باشد. چند لحظه بعد آن آستر از کنارش رد شد و به‌سرعت به سوی شمال و الفنت رفت. سن‌کلود دور زد، به خانه برگشت و صورتش را با حوله‌ای پاک کرد تا خون بالاخره بند آمد. بعد دوباره بیرون رفت، از وال‌ورث رود گذشت تا به لئون رسید که آن را در یکی از خیابان‌های فرعی مقابل پارک کرده بود.

آن‌ها از حدود خود تجاوز کرده بودند و سن‌کلود این را می‌دانست. بارقه گناه و وحشت را در چشم‌های اوئنز دیده بود. کاملاً مشخص بود از آنها خواسته شده چنین کاری انجام دهند؛ فرستاده شده بودند تا چیزی به دست آورند و از موضوع مهمی که وجود داشت، چیزی به او نگویند. فکر کرد چه موضوعی سبب می‌شود ماموران کارآزموده‌ای مثل آنها مقررات و انضباط را کنار بگذارند و بخواهند از کار دختری سر درآورند _ دختر بی‌نام و نشانی که فقط یک منشی ساده بود، یک کُلفت.

نمی‌توانست هیچ واکنشی بجز تعجب نشان دهد.

بعد فکر کرد گراهام گاف، سالی مارتینز یا هلن لیز، کدامشان به مامورها اطلاع داده است؟ فکری در ذهنش بود که نمی‌خواست بیشتر به آن بپردازد.

این کتاب با ۳۱۰ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۳۴ هزار تومان منتشر شده است.

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...