آنچه از آن میگریزد همیشه همراه او و با اوست... جانبازی ست که به تازگی همسرش نیز از دنیا رفته... پسرکی ناشناس سهیل را پدر میخواند... محبوبه، راننده اسنپ درونشهری است... به زن اتهام دزدی زده و او را برای مدتی بیکار کرده است... جعبهای ساده و مستطیل شکل که پنجه بچهخرسی درون آن است... سفر تنها به عنوان عنصر پیشبرنده پیرنگ به کار گرفته نشده بلکه به عنوان درونمایه اثر، مورد پرداخت قرار گرفته است
...
خواهر بزرگتر او عازم جبهه است... با آزادی دختر، افراد فامیل و همسایهها به زندگی خصوصی خانواده، راه پیدا میکنند... دختر بعد از مدتی گوشهگیری دوباره دست به فعالیت میزند... خواستگار برحسب تصادف از گذشته دختر آگاه میشود و از ازدواج سرباز میزند... پدر به یکباره هوس ازدواج مجدد میکند. آن هم بدون اجازه زن اول... از طنز کلامی، سود برده که باعث سهلشدن مطالعه و ایجاد لذت درخواننده میشود...
...
همدستی سه دختر ایرانی با سرگرد یاسین برای کشتن سرهنگ خمیس... در یک عکس یادگاری از جبهه، سومین نفر از سمت چپ است و پس از گذشت سالها، عکاس عکس، او را با مادری بیمار، در فقر مییابد... با شهادت گیرندگان، نامههای آنها را برگشت میدهد... شهید عکس تکی ندارد و مرد عکس برادرش را به جای او میزند...
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
میخواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطهای بیابد و بگوید «اینجا پایانی خوش برای خودم میسازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعیاش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیلیافته برای مجموعهای از مسائل بنیادین است که در هم تنیدهاند؛ مسائلی همچون رابطه فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه تلاقی دهها مسئله ژرف و تأثیرگذار است
...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار میگیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه میدهی... روان شناسی رشد به ما کمک میکند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی میرسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی میرسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد
...
مشاوران رسانهای با شعار «محصول ما شک است» میکوشند ابهام بسازند تا واقعیتهایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست میبیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفتوگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسشها را با نظاممندی، دقت و منطق پی میگیرد
...
عوامل روانشناختی مانند اطمینان بیشازحد، ترس از شکست، حس عدالتطلبی، توهم پولی و تاثیر داستانها، نقشی کلیدی در شکلگیری تحولات اقتصادی ایفا میکنند. این عوامل، که اغلب در مدلهای سنتی اقتصاد نادیده گرفته میشوند، میتوانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونقهای غیرمنتظره یا رکودهای عمیق میشوند
...
جامعیت علمی همایی در بخشهای مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستانهای مثنوی، او معانی لغات را باز میکند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی میپردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزارههای غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیمبندی سهگانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی میکند
...








