کتاب «رهبری ارکستر واژه‌ها (اولین فرهنگ جامع سخنرانی و اجرای تلویزیونی در ایران)» نوشته علی اسدی توسط انتشارات سیمای شرق منتشر و راهی بازار نشر شد.

رهبری ارکستر واژه‌ها (اولین فرهنگ جامع سخنرانی و اجرای تلویزیونی در ایران)» نوشته علی اسدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نویسنده این‌کتاب فارغ‌التحصیل رشته ادبیات محض و هنرهای زیبا است. او به تدریس اجرا و گویندگی اشتغال دارد و اجرای تلویزیونی را از ۷ سالگی در کارنامه دارد. فیلم‌های مستند «از پرسپولیس تا اکروپلیس» و «صلح، فرزند زیبایی» از دیگر موارد کارنامه کاری علی اسدی هستند.

اسدی در کتاب «رهبری ارکستر واژه‌ها» نتیجه ۷ سال پژوهش خود را در زمینه اجرای تلویزیونی و سخنرانی گردآوری و منتشر کرده است.

نویسنده این‌کتاب می‌گوید اثرش تلاشی است برای اینکه جامع‌ترین و تخصصی‌ترین کتاب فن بیان و آداب سخنی باشد که در ایران به چاپ رسیده و پشتوانه تولید آن، علاوه بر ۲ دهه تجربه اجرا، گویندگی و سخنرانی، مجموعه‌ای از دریافت‌ها، باورها و برداشت‌ها از سفرهای تحقیقی و مطالعه برای بهره‌مندی از ممتازترین اندیشه‌های افراد صاحب‌نظر این رشته در کشورهای مختلف و تدریس منابع بینارشته‌ای مرتبط در این زمینه است.

این‌کتاب عمده نظریه‌های کلاسیک و جدید سخنوری را در بر می‌گیرد و نویسنده‌اش در کنار این‌ویژگی از مثال‌های بومی ایرانی هم استفاده کرده است. اسدی همچنین می‌گوید کتاب را برای مخاطبان عام و خاص نوشته و سعی کرده اثرش، یک‌خودآموز و کتابی سهل و ممتنع باشد. این‌کتاب با ۴۵۷ صفحه، چهار فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: ساماندهی متن سخنرانی یا آماده سازی متن کلام قبل از سخنرانی، سازماندهی مقدمات و عوامل غیر متنی سخنرانی قبل از سخنرانی، بخش کلامی هنگام سخنرانی و بخش غیر کلامی هنگام سخنرانی.

مولف کتاب «رهبری ارکستر واژه‌ها» می‌گوید طی سال‌های اخیر کتاب‌های زیادی با محوریت سخنرانی تجاری – انگیزشی و مجلدات انگشت‌شماری برای مجریان چاپ شده‌اند که البته عاری از آموزش جامع تخصصی در همه زمینه‌های فنی پلاتوگویی و نور و صدا و تصویر و گریم و ده‌ها مبحث ویژه مجریان تلویزیونی هستند و تا لحظه نوشتن کتاب پیش‌رو، جست‌وجویش برای یافتن کتابی از این نظر به نتیجه نرسیده است. به‌همین‌دلیل این‌کتاب شاید اولین کتاب جامع و حتی مرجع بومی کنونی اجرای تلویزیونی در ایران باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...