ویراست جدید رمان طنز «ماجراهای سلطان و آقاکوچول» نوشته شهرام شفیعی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، چاپ اول این‌کتاب در سال 91 توسط همین‌ناشر عرضه شده بود و حالا ویراست جدید و چاپ چهارمش وارد بازار نشر شده است.

شخصیت‌های اصلی این‌رمان یک پادشاه قَدَرقدرت مغزنخودی و یک آقاکوچول نکته‌سنج رک‌گو است که راهی سفر خارجه می‌شوند تا ماجراهای طنز و خنده‌دار زیادی رقم می‌زنند. پادشاه مغزنخودی این‌قصه مخاطب را به یاد ناصرالدین‌شاه قاجار می‌اندازد و در این‌قصه، با همه ندانم‌کاری‌هایش، هیچ‌وقت از موضع بالا و قدرقدرتی‌اش پایین نمی‌آید؛ حتی اگر آقاکوچول با بیان تندوتیزش همه کارهای او را به تمسخر بگیرد.

«ماجراهای سلطان و آقاکوچول» یکی از عناوین مجموعه «رمان نوجوان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند و تصویرگری‌اش توسط گل‌محمد خداوردی انجام شده است.

این‌رمان ۱۷ بخش یا فصل دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

ماجرای لنگه‌جوراب و دماغ شخصِ شاه، ماجرای لُنگ خواستن ما از نوکران، ماجرای آتش‌بازی سلطان در حمام، ماجرای آن اسب‌ها که حیوانات نانجیبی ‌بودند، ماجرای دعوا بر سر نشستن کنار پنجره، در بیان مناظر اطراف که عبارت از چندین گاو بود، ماجرای آن دختران زیبارو و مردان پشمالو، ماجرای شلیک‌کردن اسب‌ها به سوی کابین، ماجرای ناهار خوشمزه با مواد منفجره و حمام دیگر، ماجرای شپش انداختن به جان اجنبی، ماجرای حمامی بی‌عار و خزینه بی‌بخار، ماجرای گم‌شدن مهره کمر میرزا مرادخان، ماجرای بازدید سلطان از آت و آشغال‌های موزه، ماجرای کشک ملوکانه و بندباز بخت‌برگشته، ماجرای مارهایی که گوسفندان را درسته می‌خوردند، ماجرای گداهای قرتی که چشم‌شان را درآوردیم، ماجرای کالسکه بی‌اسب و مردم بی‌شعور لندن.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

دوباره حرکت کردیم و به سرعت راندیم. مدتی نگذشت که سر و صدای بیشتری بلند شد. این‌بار اسب اولی می‌زد و آن سه‌تای دیگر جواب می‌دادند. شبیه این سمفونی‌های فرنگی بود. بعدش یک چیزهایی تاپ‌تاپ خورد به دیوار کالسکه. بوی بدی هم بلند شده بود که هوش از سر آدمیزاد می‌برد.
آقاکوچول عرض کرد: «گویا این اسب‌ها در هنگام حرکت قضای حاجت می‌کنند.»
با خوشحالی فراوان فرمودیم: «اگر این‌کار در این‌مملکت اشکال ندارد، بد نیست که ما هم همین‌جور در حال حرکت قضای حاجت کنیم. گلاب به روی همایونی خودمان، مدتی است که بدجوری تنگ‌مان گرفته است.»
بعد از این‌فرمایش همایونی، هر چهار اسب ناگهان با هم نواختند و کابین را به توپ بستند. آقاکوچول آن‌قدر ترسید که آمد پشت بدن نازنین ما سنگر گرفت. بوی عجیبی می‌آمد و نزدیک بود از هوش برویم.
دماغ مبارک را با دو انگشت گرفته، فرمودیم: «بیا ما هم به این حمله‌ها جواب بدهیم.»

این‌کتاب با ۱۰۴ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...