ناظم حکمت

21 آذر 1398

ناظم-حکمت

تحصیلات خود را در مدرسه‌ی نیروی دریایی استانبول و سپس در دانشگاه مسکو انجام داد... در 1938 بر اثر فعالیت‌های سیاسی گرفتار و به بیست و پنج سال زندان محکوم گشت... هنرمند مهندس روح بشر است... به هیچ چیز جز ادبیات مارکسیسم و کمونیسم توجه نداشت... اعتقاد خوش‌بینانه به این مسئله که در آینده طبقه‌ی کارگر و رنجبر وارث جهان خواهد شد، به‌تدریج اضطراب و نگرانی او را به لحنی امیدوارکننده تبدیل می‌کند،

ناظم حکمت ؛ Hikmet, Nazim شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس ترک (1902-1963) در سالونیکا Salonica زاده شد. وی فرزند پزشک و از خانواده‌ی طبقه‌ی بالای جامعه‌ی ترک بود، تحصیلات خود را در مدرسه‌ی نیروی دریایی استانبول و سپس در دانشگاه مسکو انجام داد. در نوجوانی در مبارزه‌های مصطفی کمال (آتاتورک) ضد دخالت بیگانگان در امور کشور ترکیه، شرکت کرد، شیفته‌ی انقلاب اکتبر روسیه گشت و در 1921 به مسکو رفت، در بازگشت به وطن شخصیت برجسته و نیرومندش موجب شد که هنرمندان جوان و طرفداران مارکسیسم گرد او جمع آیند. در 1938 بر اثر فعالیت‌های سیاسی گرفتار و به بیست و پنج سال زندان محکوم گشت و زندگی پرتحرکش متوقف ماند. در 1950 بر اثر فشار نویسندگان ترک و دیگر کشورها بر حکومت و پس از اعتصاب طولانی غذا، از زندان آزاد شد و کمی بعد راه روسیه را پیش گرفت و دوازده سال از عمر خود را در این کشور و سایر کشورهای اروپایی گذراند و تعداد فراوانی شعر و نمایشنامه نوشت که همه در تبلیغ مرام کمونیسم بسیار موثر بود. سرانجام نیز در مسکو درگذشت.

ناظم حکمت در شوروی بسیاری از فنون شاعران انقلابی را تقلید کرد، خاصه تحت نفوذ مایاکوفسکی و یسه‌نین Esenin قرار گرفت و مسائل مربوط به کمونیسم و ماتریالیسم را در سراسر زندگی سیاسی و ادبی مرکز فعالیت‌های خود قرار داد و این مسائل را در شعر به صورتی تغزلی بیان کرد. وی عقیده داشت که هنرمند مهندس روح بشر است و اعتراف می‌کرد که به هیچ چیز جز ادبیات مارکسیسم و کمونیسم توجه ندارد. همین امر موجب شد که ذوق ادبیات در کشورش در مسیر تازه‌ای افتد و در مفاهیم و قالب شعر، انقلابی پدید آورد. ناظم حکمت غالب موضوع‌های شعر را ابتدا از تاریخ گذشته‌ی ملت ترک گرفته است و سپس از مسائل عصر خود چیزهایی آورده مانند: عدالت اجتماعی، ادراک انسانی، موضوع‌های ضدفاشیسم و سرمایه‌داری، وصف‌های تغزلی و غم‌انگیز از فقر در ترکیه و جاهای دیگر. اعتقاد خوش‌بینانه به این مسئله که در آینده طبقه‌ی کارگر و رنجبر وارث جهان خواهد شد، به‌تدریج اضطراب و نگرانی او را به لحنی امیدوارکننده تبدیل می‌کند، رفته رفته بیان شعرش غنی‌تر و از زیر و بم‌های لطیف برخوردارتر و از زبان ملی بهره‌مندتر می‌شود، بی‌آنکه قدرت انقلابی را از دست بدهد.

از اشعار معروف او این اشعار است: 1+1=1 (1930)، 835 سطر 835 Satir (1929)، چرا بنرچی خودکشی کرد (Benerci Kendini Nicin Oldurdu (1932)، چهره‌ها Portroter (1935)، تلگرافی که در شب رسید Gece Gelen Telgraf (1932)، نامه‌‌ای به تارانتا بابو Taranta Babuya Mektuplar (1935)، شهر بی‌نام (نام گم‌کرده) Sesini Kaybeden Sehir (1931)، حماسه‌ی شیخ بدرالدین Seyh Bedrettin Destani (1936)، چشم‌اندازهای انسانی کشور من Memleketimden insane Monzaralari که پس از مرگش انتشار یافت و قصه‌ای وسیع است از تاریخ معاصر، خاصه ترکیه شامل بیست هزار بیت که تعدادی از بندها و قطعه‌های آن بهترین نمونه از آثار هنری شاعر به‌شمار می‌رود. اشعار: تبعید چه حرفه‌ی دشواری است C'est un dur métier que l'exil (1957) و پاریس گل من Paris, ma rose (1961)، در فرانسه منتشر شده است.

رمان‌های ناظم حکمت بیشتر به قصد پاورقی نوشته شده و از نظر قالب و موضوع آثاری تکامل‌یافته نیست. مقاله‌های ادبی و یادداشت‌هایش نیز چندان جلب توجه نمی‌کند. نمایشنامه‌های ناظم حکمت عبارت است از: خانه‌ی آن مرحوم Merhumum Hanesi (1932)، جمجمه Kafatasi در 1932، آدم فراموش‌شده Unututan Adam (1935) که از میان آنها فرهاد و شیرین Ferhat ile Sirin به سال 1952 در روسیه و 1965 پس از مرگش در ترکیه به چاپ رسید و پیروزی بسیار یافت. نمایشنامه‌ی آیا ایوان ایوانوویچ وجود داشته است؟ Ivan Ivanovic Varmiydi که در ترکیه به چاپ نرسید، در 1955 در فرانسه منتشر شد و هجوی تند است از قرطاس‌بازی که از موفقیت نسبی برخوردار گشت. ناظم حکمت در 1950 به همراه پابلو نرودا Pablo Neruda به دریافت جایزه‌ی جهانی صلح از طرف شوروی نایل آمد.

کمتر شاعری در طول تاریخ شعر ترکیه از چنین نفوذ سیاسی برخوردار بوده و چنین شهرت جهانی به‌دست آورده است. در حقیقت ناظم حکمت اولین شاعر ترک است که آثارش به بیشتر زبان‌ها ترجمه شد و پس از مرگش قسمت وسیعی از آنها در ترکیه انتشار یافته و در فهرست کتاب‌های پرخواننده قرار گرفته است. او در زبان مادری متبحر و در صنایع شعر استادی توانا بوده و توانسته است اصول عقاید پیشرفته را با تغزلی وسیع و لطیف در شعر سازش دهد و گاه آن را به اوج شعر رمانتیک برساند. نفوذ ناظم حکمت بر شاعران معاصر ترک، خاصه آنان که به اصول سوسیالیسم معتقدند، انکارناپذیر است. نگاهی به دیوان‌های او این نظر را تأکید می‌کند که وی قابل مقایسه با بزرگترین شاعران قرن بیستم است.

ترجمه به فارسی: سه منظومه، جمجمه، فرهاد و شیرین، آخرین شعرهای ناظم حکمت.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی 

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...