یوهان ولفگانگ فون گوته که به «حافظ» دلبستگی زیادی داشت، 261 سال پیش در 28 اوت 1749 در فرانکفورت چشم به جهان گشود.

به گزارش ایسنا، گوته یکی از شخصیت‌های مطرح ادبیات آلمان و جنبش «ویمار کلاسیسیسم» در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود.

یوهان ولفگانگ در کنار پدرش و معلم خصوصی‌اش بسیاری از معلومات را ، از جمله زبان‌های لاتین، یونانی ، فرانسوی ، انگلیسی و عبری فرا گرفت.

او بین سالهای 1765-1768 در لایپزیگ به تحصیل حقوق پرداخت و در آنجا به اشعار کریستین فورشتگوت گلرت علاقه پیدا کرد. پس از سال 1768 ، گوته به زادگاه‌اش بازگشت و مدتی نیز در دارمشتات بود.

گوته پس از اینکه تعدادی از آثار بزرگش را به پایان رساند، سال 1775 به وایمار رفت و در آن‌جا بین سال‌های 1776-1786 (یعنی حدود 10 سال) وزیر حکومت شد. سپس او تا سال 1788 به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر و مجسمه‌سازی باستانی پرداخت. او خود را از جمله با کارهای میکل آنژ و رافائل مشغول کرد.

آثار او در حوزه‌های متعددی چون: ادبیات، شعر، نمایش‌نامه، علوم، نقاشی، نظریه‌پردازی و انسان‌شناسی برجسته هستند. شاهکار او که به‌عنوان یکی از بهترین‌های ادبیات جهان محسوب می‌شود، شعر دراماتیک «فاوست» است. از دیگر آثار برجسته‌ی او از رمان نامه‌وار «غصه‌های ورتر جوان» یا رمان نیمه شرح‌ حال «خویشاوند اختیاری» می‌توان نام برد.

تأثیر گوته در سرتاسر اروپا گسترش یافته بود و آثارش در قرن بعد از او، منبع اولیه‌ی اطلاعات در زمینه‌های موسیقی، شعر، نمایش‌نامه و فلسفه بوده‌اند. از او به عنوان مبتکر مفهوم ادبیات جهانی نام می‌برند، که در ادبیات‌های انگلیس، فرانسه، ایتالیا، یونان کلاسیک و ایران علاقه‌مندان زیادی داشت.

تأثیری که گوته در فلسفه‌ی آلمان داشت، قابل سنجش نیست؛ به خصوص تأثیری که بر نسل کسانی چون: «هگل» و «شلینگ» داشت. او در زمینه‌ی علمی نیز بسیار فعالیت داشت و «داروین» را از خود متأثر کرده بود.

گوته از همان کودکی تحت آموزش پدر و معلمان خصوصی‌اش، به فراگیری درس در همه‌ی زمینه‌ها، به ویژه زبان‌های لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی پرداخت. گرچه علاقه‌ی فراوانش او را به سمت نقاشی برد؛ اما خیلی زود به ادبیات گرایش پیدا کرد و به آثار "هومر" و "فردریش گوتلیب کلوپشتوک" علاقه‌مند شد.

گوته بین سال‌های 1765 تا 1768 به تحصیل در رشته‌ی حقوق در لایپزیک پرداخت؛ اما بیش‌تر در کلاس‌های شعر «کریستیان فورشتگوت گلرت» شرکت می‌کرد. در سال 1770، اولین مجموعه‌ی‌ شعرش را با نام «Annette» به صورت بی‌نام منتشر کرد.

مهم‌ترین اثر گوته قبل از آن‌که در سال 1806 به «ویمر» برود، تراژدی «گوتس فون برلیشینگن» در سال 1773 بود، که اولین کاری بود که برای او شهرت به ارمغان آورد.

آثار شعری گوته نیز به‌عنوان یک الگو برای جنبش شعر آلمان به‌نام «برون‌گرا» استفاده می‌شدند و سروده‌های وی، الهام‌بخش موسیقی‌دانان بزرگی چون «موزارت» و «بتهوون» شدند.

پس از مرگ همسر گوته کریستیان در سال 1816 ، خود او نیز پس از 16 سال بر اثر عفونت ریوی در شهر وایمار درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. گفته می‌شود آخرین گفته شاعر پیش از مرگش، نور بیشتر (آلمانی: Mehr Licht) بود.

او الهام‌بخش افرادی چون:
گونتر گراس، شوپنهاور، هگل، نیچه، کاسیرر، ویتگنشتاین و چارلز داروین بود.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...