الکساندر-پوشکین

از طرف مادر که نام خانوادگی هانیبال Hannibal داشت مستقیماً به شاهزاده‌­ای حبشی می­‌رسید که از سرداران پطرکبیر امپراتور روس بود. پوشکین بدین طریق طبع پرشور و سرشار از شادی و احساس‌های تند و پایبندی به ناموس و شرافت را از خون آفریقایی خود به ارث برده بود... اشعار تحریک­‌آمیز پوشکین توجه مقامات حکومتی را به خود جلب کرد و موجب شد که وی در 1820 به جنوب قفقاز تبعید گردد. این تبعید او را از زندگی متزلزل پایتخت دور کرد... سرانجام نیز با جوانی فرانسوی که با همسرش روابط عاشقانه یافته بود، قرار دوئل گذاشت

الکساندر سرگیویچ پوشکین، Pushkin, Aleksandr Sergeyevich شاعر و رمان‌­نویس روسی (1799-1837) پوشکین در مسکو زاده شد. از طرف پدر به یکی از خاندان‌های اصیل تعلق داشت و اصالت خانوادگی در علاقه او به تاریخ و احترام به سنن و آداب و عشق به گذشته ملی تأثیر فراوان داشت و او را وارث بهترین سنت‌های ملی ساخت. از طرف مادر که نام خانوادگی هانیبال Hannibal داشت مستقیماً به شاهزاده‌­ای حبشی می­‌رسید که از سرداران پطرکبیر امپراتور روس بود. پوشکین بدین طریق طبع پرشور و سرشار از شادی و احساس‌های تند و پایبندی به ناموس و شرافت را از خون آفریقایی خود به ارث برده بود. آلکساندر در خانه‌­ای بی نظم و در کنار پدری سبکسر و خودخواه و مادری زیبا و مستبد و لجوج پرورش یافت و کمبود عواطف خانوادگی را در کنار مادربزرگ مادری و پرستارش جبران کرد و اگرچه از عطوفت پدر و مادر محروم بود، وضع اجتماعی خانواده به او امکان می‌­داد که استعدادهای ادبیش را به ظهور رساند و از محضر بزرگان علم و ادب استفاده برد، آنان را بشناسد و به بحثهایشان گوش فرا دارد و به سبب علاقه فراوانی که در محیط خانه به فرهنگ فرانسه حکم‌فرما بود، تسلطی زودرس به این زبان یابد و بتواند در کتابخانه پدر کتاب‌های ادبی بخواند. پوشکین در دوازده سالگی به مدرسه خاص اشراف‌­زادگان وارد شد. در سیزده سالگی قریحه شعر در او ظاهر شد و از جشن سالروز تأسیس مدرسه برای سرودن اشعار گوناگون مایه گرفت. از همان وهله اول با سهولتی خیره کننده به تکامل قالب شعر توفیق یافت و روشنی بیان را با موسیقی کلام آمیخت و سرانجام در هیجده سالگی با فکر پخته و مغز پرورش یافته‌ی مردی سی­‌ساله از مدرسه خارج شد و با روح جوان و شوق به آزادی، خود را به زندگی اجتماعی پایتخت و لذت بردن از مزایای آن تسلیم کرد. چنانکه در میان جمع مسائل جدی را با شوخی و مسخره می‌­آمیخت و در شعر هزل را با نیک‌اندیشی همراه می‌ساخت و این خصوصیتها را تا آخر عمر حفظ کرد.

در 1820 منظومه حماسی «روسلان و لیودمیلا»
Ruslan i Lyudmila را انتشار داد. اثری درخشان با ساختمان کامل شعری که از تفوق او در شعر و ادب خبر می‌­داد. این اثر به سبب جاذبه صحنه­‌ها و روانی زبان و فصاحت بیان، ارزش بسیار به دست آورد. پوشکین به نهضت آزادیخواهی که همه اروپا را در خود گرفته بود، گروید. در اشعارش موضوع‌های سیاسی را وارد کرد و احترام به قانون را به تزارها خاطرنشان ساخت، بر ضد بردگی طغیان کرد و آرزومند بود که روزی نامش را بر ویرانه­‌های حکومت استبدادی حک شده ببیند. اشعار تحریک­‌آمیز پوشکین توجه مقامات حکومتی را به خود جلب کرد و موجب شد که وی در 1820 به جنوب قفقاز تبعید گردد. این تبعید او را از زندگی متزلزل پایتخت دور کرد و افقهای تازه به رویش گشود. در قفقاز با طبیعت بکر و زیبا و قله­‌های کوه و کرانه‌­های دل‌­انگیز شبه جزیره کریمه و مردم شهر روبرو شد و در نتیجه این احساس‌های گوناگون که ظاهراً عشقی نهانی نیز بر آن افزوده شده بود، اشعار غنایی فراوان و چندین اثر مهم پدید آورد از جمله منظومه غنایی «زندانی قفقاز» Kavkazskiy plennik در 1822 که حوادث آن مربوط به جنگهایی است که برضد مردم بدوی کوهستان قفقاز انجام می‌گرفت. توصیف قفقاز و آداب و رسوم مردم آن نیز در این منظومه جای خاصی دارد و نوعی یادداشت سفر به شمار می­‌آید. منظومه» برادران راهزن»  Brat’ya razboiniki در 1822 سروده شد و در 1825 انتشار یافت که اقتباسی است از قصه­‌های عامیانه. منظومه «فواره باغچه‌سرا» Bakhchisaraiskiy fontan در 1824 منتشر شد که نفوذ بایرون در آن دیده می‌شود. حوادث آن در حرمسرایی شرقی می­‌گذرد. این منظومه به سبک وصفهای رنگین و زیبا شاعرانه­‌ترین منظومه­‌های پوشکین به شمار می‌­آید. پوشکین در سفرهای دیگر از نو خود را به چرخ زندگی افراطی و قمار و هیجانهای عشقی که غالبا به دوئل منجر می­‌شد پرتاب کرد و دیگر هرگز به زندگی عاقلانه و منظم بازنگشت.

منظومه «گاوریلیادا»
Gavriliada در 1861 در لندن و در 1919 در مسکو انتشار یافت. انتشار بسیار دیر این منظومه به سبب نکته‌­های اهانت‌­آمیز آن درباره قدیسان بود. پوشکین جوان که به سبب عوامل مختلف، بر ضد طرز تفکر رسمی و رایج مذهبی، روح آمیخته با عصیان یافته بود، از توهین به مقامات و مسائل مذهبی لذت می‌­برد، بی‌آنکه آن را با خبث طینت بیامیزد. در این منظومه پوشکین موضوع آبستنی مریم عذرا را پیش می‌­کشد، آیاتی از انجیل نقل می­‌کند و از جبرئیل و روح‌­القدس سخن به میان می‌­آورد. سالها بعد، که از نظر مذهبی تحولی در فکر و روح او پدید آمد، بر این اثر جوانی سخت تأسف خورد. در تابستان 1823 پوشکین مأموریتی به اودسا یافت. در این شهر با جامعه روشنفکر و با فرهنگ آشنا شد و به مطالعه تورات و آثار گوته و شکسپیر پرداخت و منظومه «کولیها» Zygane را سرود. این منظومه به سبک اشعار بایرون ساخته شده و زندگی جوانی روسی را نشان می‌­دهد که به هنگام شب به چادر کولی‌ها پناهنده می­‌شود و بعدها با دختر رئیس قبیله ازدواج می­‌کند، اما آداب زندگی شهرنشینی و خودخواهی از او دور نمی‌­شود، خاصه حسادت پیوسته او را بدخو می­‌سازد تا جایی که همسرش پسر جوانی از قبیله خود را بر او ترجیح می­‌دهد. شوهر که از حسادت به خشم آمده، خودداری را از دست می­‌دهد و در دل شبی، همسر و معشوقش را می­‌کشد. چهره قهرمان این داستان نه‌­تنها در آثار پوشکین، بلکه در ادبیات روسی مقام ممتازی را به دست آورده است. عشق پوشکین به همسر یکی از بازرگانان ثروتمند اودسا، یا به زن رئیسش، جنجال بسیار برانگیخت. نامه­‌های او که در آنها عقاید ضدالهی و ضدمذهبی ابراز شده بود، بهانه‌­ای به دست مقامات حکومت داد تا او را به املاک مادریش تبعید کنند. تبعید تازه با آنکه ظاهری توهین­‌آمیز داشت، از تبعید اول سودمندتر افتاد و به پوشکین امکان داد که در تنهایی به خود بازگردد و بار دیگر از سرچشمه­‌های روح ملی سیراب شود. این دوره کوتاه به طور قطع دوره تحول فکری و روحی شاعر به شمار می­‌آید.

در این منطقه، وقت پوشکین بیشتر با پرستاری می‌­گذشت، که شبها برایش قصه می­‌گفت. روزها نیز به گردشهای پیاده یا با اسب یا مطالعه و کار به پایان می­‌رسید. دیدار چند دوست و رفت و آمد با کشیش قریه و رفتن به نمازخانه در میان دهقانان و گوش دادن به سرودهای مذهبی برایش شادی‌­بخش و تسکین­‌دهنده بود. پس از اتمام منظومه کولی‌ها قسمتهایی از منظومه «یوگنی آنگین»
Evgeny Onegin (اوژن اونگین) را به پایان رساند. این داستان منظوم که شخصیت پوشکین را در ورای چهره قهرمانش نمایان می­‌سازد، شاهکار او به شمار آمد. چندین بار به چاپ رسید و بر ادبیات روسی نفوذی عظیم برجای گذارد و چایکوفسکی در خلق اثری از آن مایه گرفت که در 1879 در مسکو اجرا شد. پوشکین در این تبعید (1826) تراژدی تاریخی «باریس کادونف» Baris Godunov را نوشت که مانند سایر تراژدیهای تاریخی پوشکین تحت تأثیر تراژدیهای شکسپیر قرار داشت و در 1830 اجازه انتشار یافت و مورسورگسکی با ساختن اپرایی از این اثر آن را محبوب عامه ساخت. اپرایی که خود از شاهکارهای موسیقی نمایشی قرن نوزده به شمار آمد. پوشکین با وجود علاقه به طبیعت، همچنان تمایل خود را به زندگی پرهیجان پایتخت حفظ کرد و پیوسته در صدد فرار از محیط تبعید بود و به این منظور به اقداماتی دست زد، به تزار نیکولای اول عریضه‌ای نوشت و تعهد کرد که از لحاظ عقاید مذهبی و سیاسی پیرو دربار سلطنتی باشد. سرانجام پس از اصرار بسیار در سپتامبر 1826 به مسکو فراخوانده شد و آزادی خود را بازیافت. امپراتور با مهربانی او را پذیرفت و مصمم شد که آثارش را بخواند و شخصاً بررسی کند و بارها پیش آمد که او را از گرفتاری‌ها نجات داد. جامعه مسکو با حرارت و شور فراوان پوشکین را پذیرفت، هربار که در تئاتر ظاهر می­‌شد، همه چشم‌ها به سوی او برمی‌­گشت و انجمن جوانان دوستدار علوم ماوراءالطبیعه آلمان او را به عضویت خود دعوت کرد و وی مدتها با مجله آنان همکاری کرد، اما کم­‌کم زندگی اجتماعی مسکو جاذبه خود را برایش از دست داد و این‌بار از روی میل شخصی به ملک مادری بازگشت.

در 1827 اجازه اقامت در سن پترزبورگ را دریافت کرد و زندگی آشفته خود را از سر گرفت و پول فراوانی در قمار باخت. در 1828 در مدتی کمتر از بیست روز منظومه «پولتاوا»
Poltava را ساخت. حوادث داستان در زمان سلطنت پطر کبیر و به هنگام جنگ او با شارل دوازدهم پادشاه سوئد، می‌گذرد که ارتش او قسمت مهمی از خاک روس را اشغال کرده بود. بخش بزرگی از این منظومه به توصیف جنگ پولتاوا و شکست سوئدیها و قدرت یافتن روسها اختصاص دارد و به ستایش اعمال افتخارآمیز پطرکبیر پایان می­‌یابد. قدرت وصف و خوش‌آهنگی و طمطراق اشعار، این منظومه را در میان اشعار رومانتیک روسیه برگزیده ساخته است. پوشکین که بار زندگی لاقیدانه و ماجراجویانه بروجودش سنگینی می­‌کرد، به فکر افتاد تا به ازدواج پناه ببرد و پس از آشنایی با چندین دختر سرانجام، در 1829 شیفته دختر شانزده ساله بسیار زیبایی گشت به نام «ناتالیا گانچارووا» Natalya Gancharova. گرچه ابتدا خانواده دختر با این ازدواج مخالفت کردند، بعد بنا بر توصیه امپراتور موافقت خود را اعلام کردند و آن دو رسماً نامزد شدند، اما درخواستهای مادر ناتالی موجب مشاجره­‌های شدید شد و پوشکین به املاک پدری عزیمت کرد. فصل پاییز، تنهایی، پیچ و خمهای زندگی موجب شد که سه ماه اقامت پوشکین در ملک پدری به دوره پرثمری تبدیل گردد، چنانکه در بازگشت به مسکو دو فصل آخر داستان یوگنی آنگین و منظومه­‌ای در چهارصد بیت، به نام «سراچه کولومنه» Domik v Kolomne و چهار تراژدی کوچک در نوعی کاملاً تازه و خاص، پنج داستان کوتاه و یک سلسله اشعار تغزلی همراه آورد. این آثار نه‌­تنها به سبب فراوانی تعداد جلب توجه کرد، بلکه آثاری بدیع و بسیار متنوع و دارای کمال هنری به شمار آمد که همه از قدرت بیان بسیار و خوش‌آهنگی و لطافت برخوردار بود، چنانکه اشعار دوره بعد پوشکین اگرچه مقامی رفیع یافت، از قله بلند این آثار فراتر نرفت. پوشکین در بازگشت به مسکو با نامزدش آشتی کرد و در هیجده فوریه 1831 با او ازدواج کرد و در سن پترزبورگ اقامت گزید و پیشنهاد تدوین تاریخ بزرگ پطر کبیر را پذیرفت و به این منظور اجازه یافت که از اسناد و مدارک تاریخی دربار استفاده کند و از مستمری کافی بهره‌­مند شود.

در سن­ پترزبورگ پوشکین «قصه­‌های تزار سلطان»
Skazka o tsars Saltane را نوشت که شاهکار واقعی است. در این قصه منظوم آرزوی سه خواهر، در صورت ملکه شدن بیان می­‌گردد. پوشکین در این قصه نیز مانند سایر قصه­‌ها از نقل‌های پرستارش مایه می­‌گیرد. خود او می‌­نویسد: «این قصه­‌ها چه جاذب است! هریک از آنها شعری است.» پوشکین پس از آن به نثرنویسی تمایل یافت. در 1832 رمان «دوبروفسکی» Dubrovsky را نوشت که چهار سال پس از مرگش انتشار یافت و سرگذشت غم‌­انگیز ولادیمیر دوبروفسکی مرد جوانی را نقل می­‌کند که از نجابت و شهامت بسیار برخوردار است، اما سرنوشت او را به راهزنی و تباهی می­‌کشاند. پوشکین در ژانویه 1833 به عضویت آکادمی روسیه برگزیده شد. این انتخاب بر تحول روحی و فکری شاعر اثر گذاشت. در تابستان 1833 به سفر پرداخت و از شهرستانهای شرق روسیه دیدن کرد تا مواد لازم را برای نوشتن «تاریخ شورش پوگاچوف» Istoriya Pugachevskago Bunta فراهم آورد. در راه بازگشت در بالدینو Baldino توقف کرد و در مدت شش هفته داستانهای متعددی نوشت که از آن جمله است: قصه «ماهیگیر و ماهی کوچک» Skazka o Ribake I Ribke، قصه «شاهزاده خانم مرده و هفت پهلوان» Skazda o mertvol tsarevne I o semi bogatyryakh و منظومه «سوار مفرغی» Medniy Vsadnik منظومه اخیر درباره شهر سن­ پترزبورگ و بانی آن پطر کبیر است و به او تقدیم شده، همچنین پیش‌­نویس «دختر سروان» Kapitansdaya dochka که رمانی تاریخی است و شاعر هنگامی که در اداره اسناد و مدارک مشغول تهیه تاریخ شورش پوگاچوف بود، نقشه آن را طرح کرد.

حوادث این داستان در زمان سلطنت کاترین دوم می­‌گذرد، پیروزی رمان
دختر سروان عظیم بود و در رمان ­نویسی عصر پوشکین نفوذ فراوان برجای گذارد. پوشکین در بازگشت به سن­ پترزبورگ باز در زندگی پایتخت غرق شد. مقام آجودانی امپراتور به او اعطا گشت که خاص نجیب‌­زادگان بود، اما محیط پردسیسه و نفاق و دورویی که بر دربار حکم‌فرما بود، موجب نفرت پوشکین شد و نتوانست آن وضع را تحمل کند و بالتبع از مقام خود استعفا داد. امپراتور نیز استفاده از اسناد و مدارک را از او دریغ داشت و از این راه او را وادار به تسلیم کرد. پوشکین در 1834 همه وقت را صرف نوشتن تاریخ کرد، تنها توانست داستان کوتاه «بی­ بی­ پیک» Pikovaya Dama را بنویسد که یکی از بدیع‌­ترین آثار و از شاهکارهای او به شمار رفت و شهرت جهانی یافت. این داستان تحلیلی است از وسوسه­‌های روحی مردی جوان که نمونه خاصی از مردم روسیه بود. چایکوفسکی از داستان بی ­بی پیک اپرایی ساخت در سه پرده که در 1890 شصت و هشت بار در سن­ پترزبورگ برصحنه آمد. پوشکین به سبب قرض فراوان و نفرت از پوچی و حقارت جامعه، پیوسته در فکر گریز از پایتخت بود، در حاشیه شعری که به همسرش تقدیم کرده بود، نوشت: «آه کی می ­توانم کاشانه‌­ام را به خارج شهر برم، به سوی کشتزارها، باغها، روستائیان، کتابها، کارهای شاعرانه، خانواده، عشق، مذهب، مرگ.» اما دوتن با اجرای این برنامه به مخالفت برخاستند. امپراتور که نمی‌خواست ضیافت‌ها و مجالس رقص دربار یکی از زیباترین زنان پایتخت را از دست بدهد، دیگر خود ناتالیا همسر پوشکین که از ستایشها و خوشامدگویی‌ها دل نمی‌کند.

پوشکین سرانجام در اکتبر 1835 به تنهایی به ملک پدری رفت، اما آرامشی نیافت و به سبب پریشانی فکر نتوانست حتی یک سطر بنویسد و ناگهان برای عیادت مادر بیمارش به مسکو عزیمت کرد. سال 1836 با اندوه و ماتم مرگ مادر همراه بود. کم­ کم حساسیت شدید و ضعف عصبی پوشکین را رنجور ساخت و موجب شد که بارها به دوئل اقدام کند و سرانجام نیز با جوانی فرانسوی که با همسرش روابط عاشقانه یافته بود، قرار دوئل گذاشت و از ناحیه شکم به سختی مجروح گشت و چند روز بعد در ژانویه 1837 از این جراحت جان سپرد. مرگ پوشکین به صورت عزای ملی درآمد و پنجاه هزار نفر از مقابل تابوتش رژه رفتند. گوگول که در این هنگام خارج از کشور روسیه به سر می‌برد، پس از شنیدن خبر مرگ پوشکین نوشت: «آن مرد بزرگ دیگر در میان ما نیست، همه زندگیم زهرآلود شد، حتی قادر نیستم که یک صدم اندوهم را بیان کنم، همه شادی زندگی، شادی پرارج زندگیم با او از میان رفت.»

پوشکین در زمان حیات نفوذ قاطع و صریح بر معاصران داشت. شعله‌­ای بود که عالم ادب عصر خود را روشن می­‌کرد. وی مکتبی خاص نداشت و مافوق همه مکتب‌های ادبی بود. سرگذشت او در آثارش به طرزی نامرئی جای دارد. هیچ شاعری بیش از پوشکین خود را در آثارش چنین محو نکرده است. نه کورکورانه چیزی گفته و نه در نوشته­‌هایش تکرار به کار رفته است. هر قطعه‌­ای که از قلمش بیرون جسته است مفهوم تازه‌­ای در بردارد. با حداقل کلمه معانی بسیار بیان می­‌کند. ایجاز و فصاحت او همراه با روح شاعرانه به آثارش مقامی والا می­‌بخشد، بی‌­آنکه تحولی در زبان ادب ایجاد کند، آن را از بسیاری از قیود آزاد می­‌کند. به انواع ادب صورت تازه می­‌دهد و هنری سرشار از لطف و اعتدال و هماهنگی عرضه می­‌کند. پوشکین نه تنها بزرگترین شاعر و نویسنده روسی است، بلکه نبوغ مجسم ملت خویش به شمار می­‌آید.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............
زندگی نامه بیوگرا

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...